یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

چقدر مهربان رفتی !

من سرم درد میکند،

برای “دعواهایی” که با هم “نکردیم”


لعنتی ،


چقدر مهربان رفتی !

اشعار عاشقانه


گر بوسه می خواهی بیا، یک نه دو صد بستان برو


اینجا تن بی جان بیا، زینجا سراپا جان برو


صد بوسه ی تر بَخْشَمَت، از بوسه بهتر بَخْشَمَت


اما ز چشم دشمنان، پنهان بیا، پنهان برو


هرگز مپرس از راز من، زین ره مشو دمساز من


گر مهربان خواهی مرا، حیران بیا حیران برو


در پای عشقم جان بده، جان چیست، بیش از آن بده


گر بنده ی فرمانبری، از جان پی فرمان برو


امشب چو شمع روشنم، سر می کشد جان از تنم


جان ِ برون از تن منم، خامُش بیا سوزان برو


امشب سراپا مستیم، جام شراب هستیم


سرکش مرا وَزْکوی من، افتان برو خیزان برو


بنگر که نور حق شدم، زیبایی ی مطلق شدم


در چهره ی سیمین نگر، با جلوه ی جانان برو.


                                                         سیمین بهبهانی



مهربان

مهربانی ات را مرزی نیست !

یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده . . .