یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

ﺯﻧﺪﮔـــــﯽ ﻧﺎﻣـــﺮﺩاست ...




ﻗﺎﯾﻘــــﯽ ﺧﻮﺍﻫــــــﻢ ﺳﺎﺧـــــﺖ !!!
ﺑﺎ ﮐﺪﻭﻡ ﻋﻤﺮِ ﺩﺭﺍﺯ؟؟؟
ﻧﻮﺡ ﺍﮔﺮ ﮐﺸﺘــــﯽ ﺳﺎﺧﺖ، ﻋﻤـــــﺮِ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ
 ﺑﺎ ﺗﺒــــــﺮ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺒــــﺶ،
 ﺑـــــﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﯿــــــﺎﻥ ﻃـــــــﻮﻝ ﮐﺸﯿـــــــﺪ
 ﻋﺎﻗﺒـــــــﺖ ﺍﻣـــــــﺎ ﺳﺎﺧــــــﺖ
ﭘﺲ ﺑــــــﮕﻮ ﺍﯼ ﺳﻬــــــﺮﺍﺏ
 ﺷﻌﺮ ﻧــــــﻮ ﺧﻮﺍﻫــــــﻢ ﺳﺎﺧﺖ
ﺑﯿﺨﯿـــــــﺎﻝ ﻗﺎﯾــــــﻖ
 ﯾﺎ ﮐِـــــﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘـــــﯽ ﺗﻮ
 ﺗﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺴــــــﺖ ﺯﻧﺪﮔـــــﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ؟
ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﯾﻌﻨـــــــﯽ ﭼـــــﻪ؟؟؟
 ﺑﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﺎﺷـــــﯽ ... ﺯﻧﺪﮔــــــﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ؟ !
 ﻭﺭﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻌــــــﺮﻭ ﺳﺨـــــﻦ
 ﯾﮏ ﺧﯿــــــﺎﻝ ﭘـــــﻮﭺ ﺍﺳﺖ
ﭘﺲ ﺍﮔــــــﺮ ﻣﯿﮕﻔﺘـــــﯽ ...
 ﺗﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺴــــــﺖ، ﺣﺴـــــﺮﺗﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺭﺩ
ﺟﻤــــــﻠﻪ ﺯﯾﺒـــــﺎ ﻣﯿﺸﺪ
ﺗﻮ ﺑﺒﺨﺸــــــﻢ ﺳﻬــــــﺮﺍﺏ ...
 ﮐِـــــﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺷﻌــــﺮﺕ
ﻧﮑﺘـــــﻪ ﺍﯼ ﺁﻭﺭﺩﻡ
ﺍﻧﺘﻘـــــﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩﻡ
 ﺑﺨـــــﺪﺍ ﺩﻟــــــﮕﯿﺮﻡ
ﺍﺯ ﺗﻤـــــﺎﻡ ﺩﻧﯿـــــﺎ
ﺍﺯ ﺧﯿـــــــﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﯾـــــــﺎ
ﺑﺨــــــﺪﺍ ﺩﻟـــــــﮕﯿﺮﻡ
ﺑﺨـــــﺪﺍ ﻣﻦ ﺳﯿـــــﺮﻡ
 ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧـــــﯽ ﭘﯿـــــﺮﻡ
ﺯﻧﺪﮔـــــﯽ ﺭﻭﯾــــــﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔـــــﯽ ﭘــــﺮﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ
ﺯﻧﺪﮔـــــﯽ ﻧﺎﻣـــﺮﺩاست

می تواند که تو را سخت زمینگیر کند


می تواند که تو را سخت زمینگیر کند 

درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند 

 

آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت 

قسمت این است بنا نیست که تغییر کند 

 

گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست 

قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند 

 

گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست 

خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند 

 

در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم 

که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند 

 

خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم 

نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند 

 

مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید 

بشود مثل تو را آینه تکثیر کند

 

سیدتقی سیدی


جمعه

جمعه ،


پوست کلفت ترین خاطره بازها را هم زمین گیر میکند .


من که جای خود دارم ...


تنهایی و سکوت

مردمانی هستند که میخواهند بدانند تو چه مرگت است …

و وقتی بفهمند چه مرگت است …

بهت میگویند بس کن …

انرژی منفی نفرست …

اینجاست که سکوت معنا پیدا می کند …

و تنهایی می شود تنها چاره … !


بعضی وقت ها


بعضی وقت ها دوست دارم

وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پائین

اشکامو پاک کنه دستمو بگیره وبگه:

ادم ها اذیتت میکنن؟؟

بیابریم پیش خودم.....




مقصد

چه برسیم و چه نرسیم

آخر ِ تمام ِ قصه های ما را خوب ننوشته اند،


برای رسیدن تلاشی نیست


وقتی مقصد همیشه نامعلومه...



این را بِفهم آدمیزاد!


  آدمی غرورش را خیلی زیاد!

شاید بیشتر از تمام داشته هایش دوست می دارد!


حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر دوستت دارد!


و این را بِفهم آدمیزاد!




مسافر بی بدرقه من

مسافر بی بدرقه من

اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم

باز به غیرت چشمانم که آبی پشت سرت ریختند . . .



زلزله 10 ریشتر


کسانی که فقط لبخند میزنند ولی چشاشون پراز غمه ...
اینها درونشون یک زلزله 10 ریشتره ...
فقط دارند مقاومت میکنند ...
اینها به تلنگری فرو میریزند ...
مبادا کاری کنید روی شما خراب شوند ...
آنوقت دیگه جمع کردنشان کار هر کس نیست ..



قلبی خاکی


قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
 

گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
 

زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…