و هـَمین روزمــرگــے هاسـت ..
حاشیــه ســازِ لبخنـــدهــامان
تـو امـــــا ٬
از آنِ هر لــحظـه مـی شوی
قــلم میـــزنــے ..
تــراژِدی هایِ تَــمـــام روزگــارم را !
ترنم
ازین تکرار ساعتها...
ازین بیهوده بودنها...
ازین بی تاب ماندنها...
ازین تردیدها،نیرنگها...
پریشانم !!!
دلم پرواز می خواهد!!!
نویسنده ها “سیگار” می کشند
شاعرها “هجران”
نقاش ها “تابلو”
زندانی ها “تنهایی”
دزدها “سرک”
مریضها “درد”
بچه ها “قد”
و من برای کشیدن ، “نفسهای تو” را انتخاب می کنم …
اونی که واقعا دوستت داشته باشه
شاید اذیتت هم بکنه
ولی هیچ وقت عذابت نمیده.
شاید چند وقتی هم حالتو نپرسه
ولی حواسش پیش توست
شاید باهات قهر هم بکنه
آنقدر در تـــــــــــو غــرق شـــده ام..
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى
عشـــــــــــق یعنى همین...
و هـَمین روزمــرگــے هاسـت ..
حاشیــه ســازِ لبخنـــدهــامان
تـو امـــــا ٬
از آنِ هر لــحظـه مـی شوی
قــلم میـــزنــے ..
تــراژِدی هایِ تَــمـــام روزگــارم را !
ترنم
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!