یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

جمعه

جمعه ،


پوست کلفت ترین خاطره بازها را هم زمین گیر میکند .


من که جای خود دارم ...


ازین به بعد...

از این به بعد اگر بی بهانه گریه کنم

به من نخند و نگو مخفیانه گریه کنم


همان ترانه که با هم به خنده می خواندیم

زمان آن شده با آن ترانه گریه کنم


زمانه خواست که دود از سرم بلند شود

زمانه خواست ته قهوه خانه گریه کنم


تمام عمر به ساز زمانه رقصیدم

بگو چگونه به ساز زمانه گریه کنم؟


تو در مقابل و ایمان و عقل پشت سرم

مرددم چه کنم در میانه گریه کنم؟


تو را فقط برسانم به خانه ات.. خود را

سریعتر برسانم به خانه گریه کنم.

 

صادق فغانی


------------->انّاالیه الرّاجعون<---------------


------------->انّاالیه الرّاجعون<---------------

 

 

 

من خود ز خود بیگانه ام ، من خود ندانم کیستم

 

هستِ من از هستی او ، گر او نباشد نیستم

 

هر سو به هر جا رو کنم ، رویش هویدا می شود

 

در آینه چون رو کنم ، معشوق پیدا می شود

 

او جوهر و او دایره ، او کلّ و من در کنگره

 

شرحش به عقلم می رسد ، عقلم به شرحش در گِرِِِه

 

هرگز خماری نا کشد ، هر کس ز جامش مست شد

 

نابود بودم ، بودِ من ، از جوهر او هست شد

 

در های و هوی میکده ، نام تو را هو می کشم

 

با اشک ، با مژگانِ خود ، راه تو جارو می کشم

 

بی دانه در دام تو شد ، این مهربان آهوی من

 

در گودِ تو بر خاک شد ، این ناتوان زانوی من

 

در من دگر مرده ست من ، مرده ست در من میم و نون

 

گر مرگ راهِ وصل ماست ، اِنّااِلیه الرّاجعون