یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

لحظه ای مثل من تصور کن...



لحظه ای مثل من تصور کن پای قول و قرار یک نفری

ترس شیرین و مبهمی دارد اینکه در انحصار یک نفری !

بار ها پیش روی آیینه زل زدی توی چشم های خودت
با خودت فکر کرده ای چه شده که به شدت دچار یک نفری ؟!..



" چشم های سیاه سگ دار"ش شده آتش بیار معرکه ات

و تو راضی به سوختن شده ای چون که دار و ندار یک نفری

(عاقبت با زغال دست شما سر قلیان من به حال آمد!
که تو آتش بیار معرکه نه! بلکه آتش بیار یک نفری )

شک ندارم سر تصاحب تو جنگ خونین به راه می افتد
همه دنبال فتح عشق تو اند و تو تنها کنار یک نفری ...

جنگ جنگ است جنگ شوخی نیست ،جنگ باید همیشه کشته دهد! 
و تو از بین کشته های خودت صاحب اختیار یک نفری

با رقیبان زخم خورده ی خود شرط بستم که کشته ی تو شوم
کمکم کن که شرط را ببرم سر میز قمار یک نفری !

مرد و مردانه در کنار تو ام تا همیشه در انحصار تو ام
این وصیت بگو نوشته شود روی سنگ مزار یک نفری ...


امید صباغ نو

آرامشِ بعد از فاجعه



آرامشِ بعد از فاجعه می دانید چیست؟

به هر آهنگسازی که در هر کجای جهان بگویند

برای صحنه ای از فیلمی که

خرابی های بعد از یک جنگ یا فاجعه یا کشتار یا بلای بزرگ طبیعی را نشان می دهد

موسیقی ای بسازد،

حتما فضای آهنگ هایشان آنقدر ها دور از هم نخواهد بود؛

و همه شان به حتم آرام خواهند بود!...

میزانِ سوزناکی اش به سلیقه ی آهنگساز و کارگردان بستگی دارد اما همه شان آرام اند!

اصلا هرچقدر فاجعه عظیم تر و عمیق تر، موسیقی آرام تر!...

آرامشِ بعد از فاجعه یعنی همین!

یعنی فقط می شود راه رفت و خرابه ها را نگاه کرد...

فقط می شود بر و بر نگاه کرد...

بی هیچ حسی... بی هیچ صدایی...

یعنی کار از کار گذشته است... یعنی تمام... یعنی تسلیم...!

حتی اگر کسی هم آن وسط نشسته باشد کف خرابه ها و شیونی هم بکند

صدای آن موسیقیِ آرامِ متن به مراتب بلندتر از صدای شیونِ اوست!...

و اینجا می طلبد همانی که همیشه می گویم را:

 ما هیچ... ما هویج!


مهدیه لطیفی


به دوست داشتَنت مشغولم

به دوست داشتَنت مشغولم



همانند سربازی که سالهاست در مقری متروکه


بی خبر از اتمام جنگ نگهبانی می دهد !