نذر کرده ام
اگر تا چهل روز دیگر نیایی
دق کنم!
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
درد یعنی همدم دریــــا شدن
با جنونی ساده، بی لیلا شدن
درد یعنـــی پرسه در کنــــــج قفس
خسته از بی آسمانی ... بی نفس
درد یعنــــــــــی آرزوهـــای محــــال
بی تو وا دادن به شک یا... احتمال
درد یعنی همدم سـایه شدن
رفتن و با جاده همسایه شدن
درد یعنی سینه ای غرق به خون
گمشدن از وحشت سرخ جنون
درد یعنی هق هق... اما بیصدا
دل بریدن از همه ... حتا خـدا
درد یعنی کودکی خیره به نان
خیره ی من . ما . شما. او.این و آن
درد یعنی غرق استدعا شدن
کجا با تو قرارم بود که یک عمر فقط میرم
تو رو از هر کی میپرسم چرا دلشوره میگیرم
کجا با تو قرارم بود بدون کوچه و ساعت
جلو چشمامی هر لحظه چه بد حالیه این حالَت
کجا با تو قرارم بودکه مشکوکم به هر خونه
یه جایی امشبو سر کن که مال هردوتامونه
یه آهنگایی این روزا بهم حس جنون میده
نه تنها مادرم هرکی منو می بینه فهمیده
یه کاری میکنم امسال به پای سفره برگردی
نمیگم بی تو میمردم نگو بی من چه میکردی
بهاری با تو میسازم دلت درگیر موندن شه
چشاتو هم بذاریو مسیرت خونه من شه
فرزاد حسنی