ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سکوت که می آید در دلم دلهره ای به پا میکند
انگار کسی بی صدا نامت را صدا می زند و من
دوباره دلتنگ می شوم
کاش بیشتر صدایت میزدم
کاش بیشتر پاسخم میدادی
کاش بیشتر می گفتی،
کاش بیشتر می شنیدم،
بیشتر می دیدم،
بیشتر دوستت میداشتم
ای کاش بیشترزندگی می کردیم
وکاش و ای کاش و لعنت بر این کاش ها
که سکوت را زهر می کند بر دهانم!
و وای بر آن لحظه که خاموشی بر این سکوت همراه شود
دیگر انگار و گویی و ای کاش هیچ
همه توست
خاموشی در دل سکوت خنجر نبودنت را بر دلم می زند و
همه تو را میبینم،همه تورا می شنوم،همه تورامی خوانم
همه تو میشوی!
تو که خودت را در آینه می نگری
تو که به من خیره می شوی
تو که قهوه می نوشی
تو که سلام می کنی
تو که به خواب میروی
نه،به خواب نه،تو که می روی!
تو که تمام می روی و
من که بی هیچ میمانم
از این است که من همه
دلداده سکوتم،عاشق خاموشی،دیوانه هیچ
فاطمه مهدوی
هرچه کردم نشوم ازتو جدا، بدتر شد
از دل مـا نرود مهر و وفــا ، بدتر شد ...
مثـلا خواســتم این بــار موقـر باشــم
و به جای تو، بگویم که شما ، بدتر شد
آسـمان وقـت قـرار من و تــو ابری بود
تـازه با رفتـن تـو وضـع هـوا بد تر شــد
این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد
بلکه برعکس ، فقط رابطـه ها بد تر شـد
چاره دارو و دوا نیست،که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بد تر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشـق تـو را بدتـر شـد ...
شادی صندوقی
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم
مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند
و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده