درد یعنی همدم دریــــا شدن
با جنونی ساده، بی لیلا شدن
درد یعنـــی پرسه در کنــــــج قفس
خسته از بی آسمانی ... بی نفس
درد یعنــــــــــی آرزوهـــای محــــال
بی تو وا دادن به شک یا... احتمال
درد یعنی همدم سـایه شدن
رفتن و با جاده همسایه شدن
درد یعنی سینه ای غرق به خون
گمشدن از وحشت سرخ جنون
درد یعنی هق هق... اما بیصدا
دل بریدن از همه ... حتا خـدا
درد یعنی کودکی خیره به نان
خیره ی من . ما . شما. او.این و آن
درد یعنی غرق استدعا شدن
من فکر می کنم
کسی که تنها باشد
کسی که خیلی تنها باشد
دوست دارد فقط با خـــدا حرف بزند !