یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم



مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم
چند ساعت شده از زندگی ام بی خبرم


این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار
بال پــرواز دلم کو که به سویت بپرم ؟


از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من
بین این قافیه ها گم شده و در به درم


تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر
این همه فاصله کوتاه شود در نظرم


بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم
پدر عشق بسوزد کـــه درآمد پدرم


بی تو دنیا به درک ، بی تو جهنم به درک
کفر مطلق شده ام دایره ای بی وَترم


من خدای غزل ناب نگاهت شده ام
از رگ گردن تــو من به تو نزدیک ترم


{ امید صباغ نو }


نمیدانم چرا افتاد در دستم انار تو

نمیدانم چرا افتاد در دستم انار تو

چگونه دانه هایم ریخت پای شاخسار تو


مجابم کن..بدانم!کی شدم آن دشت بی تابی

که می تازند در من اسب های بی سوارتو؟


به نارنج و به باد مشرقی حساسیت دارم

به هر عطری که دل را می کشد سوی دیار تو


چه می کردی اگر یک روز دنیا مال ما می شد

تمام جاده ها این سو و من آن سو کنار تو


بیا روراست باش و گفتنی ها را بگو بامن

که دلگیرم هنوز از جمله های درد دار تو


به پر حرفی نیازی نیست،میدانم که میدانی

زمستان مانده در تقویم روحم تا بهار تو


حسنا محمدزاده