یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

هیاهو

هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم
پرم از حس دلگیری که نامش را نمی دانم

تو اقیانوس سرشار از تلاطم های آرامی
و من دریاچه ی اشکی که دایم رو به طغیانم

بزن نی باز غوغا کن..بزن دف شور برپا کن
به هر سوزی بگریانم به هرسازی برقصانم

ببین آیینه وار از حس تصویر تو لبریزم
تو آرامی من آرامم،پریشانی پریشانم

اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود
که این دیوانگی ها را من از چشم تو می خوانم

تکتم حسینی



سکوت مطلق


من سکوت خویش را گم کرده ام .


لاجرم در این هیاهو گم شدم .


من که خود افسانه می پرداختم ؛


عاقبت افسانه ی مردم شدم !


در پناهت برگ و بار من شکفت ؛


تو مرا بردی به شهر یادها ؛


من ندیدم خوشتر از جادوی تو ؛


ای سکوت ای مادر فریادها !


گم شدم در این هیاهو گم شدم ؛


تو کجایی تا بگیری داد من ؟


گر سکوت خویش را می داشتم ؛


زندگی پر بود از فریاد من !




هیاهوی آدمها

دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ ,

خیلی شلوغ ,

وایستم اون وسط نگات کنم!

بگم اینارو میبینی؟

بگی آره!

بگم تو هیاهوی همه این آدما ,

بازم من چشمام فقط دنبال تو میگرده ,

دلم برای تو تنگ میشه... ♥♥

صداهاشونو می شنوی؟

بگی آره!

بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده... ♥♥

بگم حالا چشماتو ببند ,

بگو چه حسی داری!

بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه ,

بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه ..... ♥♥