یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

ماهی کم طاقت




تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است

زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است

هر نگاهی می تواند خلوتم را بشکند
کوزه‌ی تنهایی روحم سفالی تر شده است

آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماهِ در مرداب این شب ها هلالی تر شده است

گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟!
دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالی تر شده است

زندگی را خواب می دانستم اما بعد از آن
تازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده است

ماهی کم طاقتم! یک روز دیگر صبر کن
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است

فاضل نظری




پلنگ سنگی

پلنگ سنگی دروازه‌ های بسته شهرم

 مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم


 تفاوت‌ های ما بیش از شباهت هاست باور کن

تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم

 

مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم

یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم

 

کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی بخشم

تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم

 

تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من

پلنگ سنگی دروازه‌های بسته شهرم

 


فاضل نظری


چـه غــم انگــــیـز اسـت ..

چـه غــم انگــــیـز اسـت ..

ســرنــوشـتِ مــاهــیِ کــوچــک ..

وقتــی ،

بــه هــوایِ جُــفتِ خــود ..

بــه اقــــیـانــوس مــی زنــــد ..

و نهــــــنگ هــــا ..

عــاشقَـش مــی شـــونـــــد !