یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

خسته ام از زندگی


تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت

تا به کی بازیچه بودن در گذار سر نوشت

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد

یا فقط با گریه های بیقرار آرام شد

بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار

خسته ام از زندگی با قصه های بیشمار !!!




دست سرنوشت


دست سرنوشت را . . .


 بـــــــایـــــــد قطــــــع کـــــــــرد . .


 او دزد " آرزوهـــــــــای " مـــن اســـــت !



سر انجام ما به کجا ختم می شود؟


این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت !

این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق !

به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین ؟

سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان؟

چه زیباست لحظه ای که من به

سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به ارزوی خود !

چه زیباست لحظه ای که سر نوشت

با دسته گلی سرخ به استقبال ما خواهد آمد!

چه تلخ است لحظه جدایی ما و چه غم انگیز است لحظه خداحافظی ما !

این سوی زندگی ما در تب و تاب یک دیدار می باشیم ....

و آن سوی زندگی یک علامت سوال در آخر قصه من و تو دیده می شود !

آیا ما به هم میرسیم یا نمیرسیم ؟

سرانجام این داستان به کجا ختم خواهد شد ؟





کاش


کاش...!!!

.

مدادی...!!!

.

اختراع میشد...!!!

.

که میتوانست...!!!

.

سرنوشت مرا...!!!

.


هر چه زودتر

.

به تو...!!!

.

وصل کند...!!!




سرنوشت جناغ

عاقبت من، شد سرنوشت جناغ...


همه، سر شکستنم شرط بسته اند...




عشق واقعی

عشق واقعی هیچوقت نمی میره

این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره

"عشق خام و ناقص میگه:" من دوستت دارم " چون بهت نیاز دارم

"ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوستت دارم

"سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه،


اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه



ســـــــــــــرنوشـــــــ ـــت


آهـــــــــــــــــــــای ســـــــــــــرنوشـــــــ ـــت!!

اسکار حق توست سال هاست مــــــــرا

فیلـــــــــــــــــم کرده ای….!!


اسیر سرنوشت

کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت


نوبت به ما که رسید قلم افتاد…


دیگر هیچ ننوشت!


خط تیره گذاشت و گفت:


تو باش اسیر سرنوشت…