یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

مست مست

حالش خراب بود، سرش گیج و مست مست

آمد  دوباره  روی  همان  بالـکن  نشست


یک دور به تمــام خیــابــان نگــاه کرد

به جفت های مسخره ی دست توی دست


لبخند زد بــه هر که دلش  را  فروختــه

لبخند زد به هرکه شبیه خودش شکست


آغـوش  بــاز  کــرد  و  تنش  را  بــه  بــاد  داد

حس کرد مثل سایه اش امشب سبک شده ست


راضــی نشد پرنده ی کوچک...وبالـــکن

دیگر برای بال و پرش پست پست پست



بارید تا دمـادم صبـــح و کسـی ندید

بد مستی قشنگ جوانی غزل پرست


صبـــح  آسمــان  برای  پریدن  زلال بـــود

آماده شد دل از همه ی بیت ها گسست...


اشکی چکیدو...آه چقدر آشناست این-

دستی که پلک های مرا عاشقانه بست

 

 

فروغ تنگاب جهرمی