-
آشنایان من
جمعه 12 مهر 1392 20:41
آشنا هایم ; غریبه هایی هستند ، که تنها اسمشان را میدانم …
-
خدای بیدار
جمعه 12 مهر 1392 20:35
خستگی را تو به خاطر مسپار که افق نزدیک است وخدایی بیدار که تو را می بیند و به عشق تو همه حادثه ها می چیند که تو یادش افتی و بدانی که همه بخشش اوست
-
ارزش رفاقت
جمعه 12 مهر 1392 20:33
آدم هاهرگز نمیخواهند بفهمند ارزش رفاقت خیلی بیشتر از رقابت است...
-
عاقبت سادگی
جمعه 12 مهر 1392 20:31
هر که با احساس باشد عاقبت خواهد شکست این جواب سادگیست
-
مثل یک کودک
پنجشنبه 11 مهر 1392 20:36
درمقابل تقدیر خداوند مثل کودکی بی دغدغه باش که وقتی او را به هوا می اندازند، می خندد، چون ایمان دارد که اورا خواهند گرفت. (کورش کبیر)
-
درد دارد
پنجشنبه 11 مهر 1392 20:36
درد دارد وقتی چیزی را کسر کنی که با تمام وجودت جمع زده ای!
-
وجه اشتراک
پنجشنبه 11 مهر 1392 20:36
چشمهایم، با آسمان به تفاهم می رسند، چه وجه اشتراک لطیفی است ، بین هوای دل من با این روزهای پاییزی!
-
قرار
پنجشنبه 11 مهر 1392 20:35
با باد همدردم، ع م ریست … دنبال قرار خویش می گردم
-
دلتنگی
پنجشنبه 11 مهر 1392 20:35
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش میزند . . .
-
عمر سپری شده ما
پنجشنبه 11 مهر 1392 20:33
سرا پا اگر زرد و پژمردهایم ولی دل به پاییز نسپردهایم چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خوردهایم اگر داغ دل بود ما دیدهایم اگر خون دل بود ما خوردهایم اگر دل دلیل است آوردهایم اگر داغ شرط است ما بردهایم اگر دشنه دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گردهایم گواهی بخواهید: اینک گواه همین زخمهایی که نشمردهایم...
-
بغض شیشه ای
چهارشنبه 10 مهر 1392 11:39
با احتیاط از کنارم عبور کنید بغض هایم شیشه ای اند زیاد دوام نمی آورند با کوچکترین تلنگری هر تکه اش را باید از گوشه ای پیدا کنی رها
-
حال این روز هایم....
سهشنبه 9 مهر 1392 19:28
نقطه ای هستم که مرکز یک دایره گیر افتاده ام شبیه به نقطه مرکزی ساعت روی دیوار اتاقم دو رو برم پر است از همهمه ،هیاهو ،پر از آدم که عین صدای گوش خراش تیک تاک عقربه های همان ساعت روی دیوارند در سکوت اتاق دلم می خواهد مدت ها در همان نقطه بمانم بدون هیچ حرفی ،صدایی،حتی پلکی و مرور کنم جریان زندگی کردن را که مدت هاست...
-
سکوت
سهشنبه 9 مهر 1392 18:29
سکوت را دوست دارم به خاطر ابهت بی پایانش
-
سوال
سهشنبه 9 مهر 1392 12:11
چه سوال امتحانی مسخره ای! جای خالی را پر کنید؟! مگر جای خالی هم پر میشود؟
-
دمش گرم
سهشنبه 9 مهر 1392 12:08
دمش گرم ... باران را می گویم... به شانه ام زد و گفت: خسته ای؟ امروز را تو استراحت کن من به جایت میبارم...
-
آدمی
سهشنبه 9 مهر 1392 12:07
آدمیست دیگر... یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد... دوست دارد بردارد خودش را بندازد دور... (حسین پناهی)
-
روز مرگم
دوشنبه 8 مهر 1392 18:35
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد شاهدی...
-
غسلم دهید
دوشنبه 8 مهر 1392 18:28
خاکــــــم نکنید ! دوباره غسلم دهید ! من دلــــــم هنوز " خون " اســـــت ...
-
فیلم
دوشنبه 8 مهر 1392 18:20
فیلــمِ مَســخره اے بـہ نآمـِ زنـﬤگــے بآ بازیگَـــرے بـہ نآمـِ مَـــטּ از ڪارگرﬤاטּ خــوبـے بـہ نآمـِ خُـــﬤا وآقــعا بَعــیـﬤ بوﬤ !!!
-
خدا
دوشنبه 8 مهر 1392 18:14
خـــــــــــــدا سه حرفــــــــــ دارد ولـــــــی برای پر کردن تنــــــــــــهایی من حــــــــــرف نـــــــــــدارد
-
چادر
دوشنبه 8 مهر 1392 18:12
دخترک فقط در موقـــــــع نماز چادر میپــــــــوشید گویی که فقط خدا نامــــــــــحرم است
-
رهایم نکن
دوشنبه 8 مهر 1392 18:06
-
انتهای جاده من
دوشنبه 8 مهر 1392 18:05
این جاده تا کی ادامه دارد.......... به پایان رسیدم
-
خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتری
یکشنبه 7 مهر 1392 13:09
خداوندا! مگر نه اینکه از رگ گردنم به من نزدیکتری...؟ مگر نه اینکه، مهربان تر از مادر برای منی...!؟ مگر تو مرا با تمام عشق و ارزویت نیافریدی...؟ مگر نمیگویی، مرا دوست داری...؟ هیچ چیز نمیخواهم ... فقط...! لحظه ای مرا به آغوش بکش... دلم از همه چیز بیشتر... برای یک آغوش مهربان ...تنگ است!
-
دلم تنگه...
یکشنبه 7 مهر 1392 13:05
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﯿﻮﻣﺪﻥ ﻣﻌﻠﻢ... ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺳﺮﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻭﻝ ﻫﻔﺘﻪ...ﺑ ﺮﺍﯼ ﺧﻂ ﮐﺸﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺸﻖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ آبی ﻭ ﻗﺮﻣﺰ... ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﭘﺎﮎﮐﻦ ﻭ ﮔﭻ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ... ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻌﻠﻢ... ﺑﺮﺍﯼ ﻟﯿﻮﺍﻧﺎﯼ ﺁﺑﯽ ﮐﻪ ﻓﻠﻮﺕ ﺩﺍﺷﺖ... ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ... ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺩﻟﺨﻮﺷﻴﻬﺎﻱ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ...
-
دلقک
یکشنبه 7 مهر 1392 13:00
چه فرقی می کند… در سیرک یا در خانه ؟! خنده ات که تلخ باشد، دلت کــه خون باشد، تو هم دلقکی..!
-
وصال
یکشنبه 7 مهر 1392 12:56
خدایا خسته ام، خسته: از این دنیای بی احساس، از این گرداب بی پایان، از این هجران ، غم دوری ...... تو یارم باش ، تنها تو یارم باش ، اگر جان در بدن دارم، به امید وصال توست ....
-
ساعت شنی
یکشنبه 7 مهر 1392 12:54
همچون ساعت شنی شده ام که نفس های آخرش را می زند و التماس می کند یکی پیدا شود و برش گرداند من هم ...نه ... !! لطفا برم نگردانید !!! بگذارید تمام شوم .............
-
غربت
یکشنبه 7 مهر 1392 12:49
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو مینویسم در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت را پیدا کن و وارده کوچه پس کوچه های تنهایی شو کلبه غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده و کناره مرداب آرزوهای رنگی ام در کلبه ای را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را کنار بزن مرا میابی...
-
هیس
یکشنبه 7 مهر 1392 12:46
سکوت میکنم آنقدر که فراموش کنم حرف زدن را . . . دیگر کار من از فریاد و حرف گذشته است اکنون گوشه ای ساکت مینشینم و دیگران را با نگاه خسته ام دنبال میکنم