آتیش

سیگارش را میگذارد زیر لبش میگوید ؛

آتیش داری ؟

جواب میدم ؛

توی جیبم که نه ،،

ولی در دلم دارم !!

به کارت می آید ... !؟

 

جهانی برای تو

بی شک جهان را به

عشق کسی آفریده اند

چون من که آفریده ام

از عشق جهانی برای تو

حد و مرز

از من نپرس چقدر دوستت دارم ،

اینجا در قلــــــــب من

حد و مرزی برای حضور تو نیست !

سقوط

دستهایت را که بازکنی...

به هیچ جا بند نیستم...

سقوط میکنم

من عاشقم

جهان از آن من است

من عاشقم

 و 

هیچ کس نمی تواند مرا بکشد

حتی مرگ

رسم دوستی

من رسم دوستی ام مثل نان نیست

که گرمش سر سفره دل باشد

و سردش سهم نمکی

چه گرمای حضورت و چه سرمای نبودنت را دوست دارم

بهار من

بهار من تویی

حالا چه فرقی می‌کند تقویم روی میز

اگر پایان پاییز است،

آغاز زمستان است،

یا هر چـیز.

چیزی نگو...

کمی نزدیکتر بیا اما چیزی نگو...

بگذار فقط ،

 چشمهایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کند !!

دلخور نباش

ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻟﺨﻮﺭ ﻧﺒﺎش

ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻭقتها ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺩﻟﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ “ﺗﻮ” ﺩﺭ ﻣﻦ ﻫﺴﺖ !

سلام

سلام بیبن من گم شدم
.
.
.
نمیدونم از کجا باید برم ..
.
.
.
بگو از کدوم طرف باید قربونت برم