نویسنده ها “سیگار” می کشند
شاعرها “هجران”
نقاش ها “تابلو”
زندانی ها “تنهایی”
دزدها “سرک”
مریضها “درد”
بچه ها “قد”
و من برای کشیدن ، “نفسهای تو” را انتخاب می کنم …
سلامتی خودم که تا "دستم"نسوزه نمیفهمم "آتیش"ینی چی... تا "سرم"به سنگ نخوره نمیفهمم معنی سرشکستگی چـــیه... تا وقتی "حاکستر" نشم نمیفهمم "سوختن" ینی چی... عــلــت اصلی حال خراب این روزامم همینه...
نفسهایم را با توتقسیم می کنم.
سلامتی خودم که تا "دستم"نسوزه نمیفهمم "آتیش"ینی چی...
تا "سرم"به سنگ نخوره نمیفهمم معنی سرشکستگی چـــیه...
تا وقتی "حاکستر" نشم نمیفهمم "سوختن" ینی چی...
عــلــت اصلی حال خراب این روزامم همینه...
نفسهایم را با توتقسیم می کنم.