یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

گاه آن کس که درین دیر مکان می خواهد


گاه آن کس که درین دیر مکان می خواهد

یک گنه کار فراریست امان می خواهد

 

گاه آن کس که به رفتن چمدان می بندد

رفتنی نیست، دو چشم نگران می خواهد

 

قصه ی دست من و موی تو هم طولانیست

وصف آن بیشتر از عمر زمان می خواهد

 

عاشقی بار کمی نیست کمر می شکند

خود کشی کار کمی نیست توان می خواهد

 

چشم من گاه در آیینه تو را می بیند

هر که هر چیز که گم کرده همان می خواهد

 

این که هر کار کنم باز کمت دارم را

عقل پنهان شده و قلب عیان می خواهد

 

بر سر عهد گران هستم و تنها ماندم

کار سختیست ولی قلب چنان می خواهد

 

 

  آرش شهیرپور


کسی با"موج" موهایت "کنار" آمد به غیر از من؟

کسی با"موج" موهایت "کنار" آمد به غیر از من؟

کسی با هستی اش پای قمار آمد به غیر از من؟


کدامین سنگدل فکر شکار افتاد غیر از تو؟

کدام آهو به میدان شکار آمد به غیر از من؟


تمام شهر در جشن "تماشا"ی تو حاضر شد

تمام شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من


برایت دستمال کاغذی بودم،ولی آیا

کسی در لحظه ی بغضت به کار آمد به غیر از من؟


مرا از"جمع" خاطرخواه ها"منها" کن ای "حوا"

تو را کافیست "آدم" هرچه بار آمد به غیر از من

 

حسین زحمتکش