ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
------------->انّاالیه الرّاجعون<---------------
من خود ز خود بیگانه ام ، من خود ندانم کیستم
هستِ من از هستی او ، گر او نباشد نیستم
هر سو به هر جا رو کنم ، رویش هویدا می شود
در آینه چون رو کنم ، معشوق پیدا می شود
او جوهر و او دایره ، او کلّ و من در کنگره
شرحش به عقلم می رسد ، عقلم به شرحش در گِرِِِه
هرگز خماری نا کشد ، هر کس ز جامش مست شد
نابود بودم ، بودِ من ، از جوهر او هست شد
در های و هوی میکده ، نام تو را هو می کشم
با اشک ، با مژگانِ خود ، راه تو جارو می کشم
بی دانه در دام تو شد ، این مهربان آهوی من
در گودِ تو بر خاک شد ، این ناتوان زانوی من
در من دگر مرده ست من ، مرده ست در من میم و نون
گر مرگ راهِ وصل ماست ، اِنّااِلیه الرّاجعون
بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم …
دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم
می بینی هوای دلتنگیم را ؟
نسبت عجیبی دارد با زاویه ی نگاهم !
در دسترس چشمانم که باشی هوا خوب است
دور از دسترس نشو که باران می گیرد . . .