ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
باران که می بارد جدایی درد دارد
دل کندن از یک آشنایی درد دارد
هی شعر تر در خاطرم می آید اما
آواز هم بی همنوایی درد دارد
وقتی به زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت، روز رهایی درد دارد
دیگر نمی فهمی کجایی یا چه هستی
آشفتگی ، سر به هوایی درد دارد
تقصیر باران نیست این دیوانگی ها
تنها شدن در هر هوایی درد دارد
باید گذشتن را بیاموزم دوباره
هرچند می دانم جدایی درد دارد...
چه فرقی می کند دنیا تو را پَر داده یا من را
جدایی حاصلش مرگ است،اگر از لاله لادن را....
کسی از دام چشم و موی توبیرون نخواهد رفت
که من عمریست سرگردانم این تاریک و روشن را
تو را این قطره های اشک روزی نرم خواهد کرد
که آب آهسته و آرام می پوساند آهن را
منم آن ایستگاه پیر تنهایی که می داند
نیاید دل سپرد این عابرانِ گرمِ رفتن را
تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی،آری
که پُلها خوب می فهمند معنای گذشتن را
حسین زحمتکش
باشـــــــــــــــــد...
تــــ♥ــــو مـرا نادیده بگیر...
موندنی راهش رو پیدا می کنه...
رفــــــــتنی بــــــــــــــــــــــــهونش رو...