نمی دانم کدام را راضی کنم !
دلی که می خواهد عاشق باشد ،
یا مغزی که می خواهد عاقل باشد !
چشمم به حرف آمده و بی قرار، لب
کی بشکند سکوت مرا بی گدار، لب
تقدیم تو هزاره ی من! یک هرات چشم
نا قابل است سهم تو یک قندهار، لب
"بودا" دل من است که تخریب می شود
بوسه است مرهم دل ومرهم گذار: لب
می رقصمت چنین که تویی در نواختن
نی : لب، کمانچه : لب، دف و چنگ و دوتار: لب
در حسرتم که اول پائیز بشکفد
بر شاخه ات شکوفه ی سرخ انار - لب
سیده کبری موسوی قهفرخی
بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد...
من تو را در قلبم دارم...
نه در دنیا!!!
مرد رویایی کسیه که حتی وقتی مثل سگ و گربه به جون هم افتادین
شب نذاره از تو بغلش جم بخوری و بگه : آشتی نکردیما !
ولی “من” بدون “تو” خوابم نمیبره