فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:دلــــــــــــــم.....!!!
من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو
به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو
من در این دنیا دو چیز میخواهم
یکی تو و دیگری خوشبختی تو
نمیگم دوستت دارم ،
نمیگم عاشقتم ،
میگم دیوونتم
که اگه یه روز ناراحتت کردم
بگی بیخیال دیوونست . . .
(روز ولنتاینت مبارک عزیزم)
بــرای بـودن بـا تــو کـــولــه بــارم را بستـــه ام
حتـــی بــه قیمتـــــــ
سفـــری بــه درازای مــــرگـــــــــــ
من مانده ام و یک برگه سفید!!!
یک دنیا حرف نا گفتنی!!!
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگ سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام , کنار آن قطره
یک قلب کوچک می کشم !
و , وقت تمام است!!!
برگه ها بالا...
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:دلــــــــــــــم.....!!!
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد.
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد.
گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد.
کیستم ؟ … باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد.
با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظهی بر پا شدنش می ارزد.
دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد.
سالها گرچه که در پیله بماند غزلم
صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد.
.
مدادی...!!!
.
اختراع میشد...!!!
که میتوانست...!!!
.
سرنوشت مرا...!!!
.
هر چه زودتر
.
به تو...!!!
.
وصل کند...!!!