تو خواهی آمد

... سه   ...

چشمهایم باور نمی کنند 

آنچه را که می بینند 

بوی خاک بلند می شود 

تا به کمک چشمهایم بیاید   ..

صبح بود که رو به آسمان 

آرزو کردم 

تو را 

و 

باران را 

می بارد 

باران می بارد 

و تو خواهی آمد   !

این جوانه امیدیست 

که روییده کنج دلم   !

تو خواهی آمد 

با کوله باری از عشق 

برایم ارمغان خواهی آورد 

زندگی را 

تو خواهی آمد 

و من 

به اعجاز بوسه تو 

دوباره عاشق خواهم شد   !

دوباره عشق 

دوباره امید 

... زندگی 

و تو   . . .

.

.

مریم اکبری

زلال که باشی

زلال که باشی تا دریا راهی نیست ........

وبه اندازه ی یک چشم بر هم زدن تا خورشید فاصله داری .......

نسیم که وزید و بغض دریا شکست .......

فهمیدم

دریا هم مثل من عاشــــــــــــــــــــــق است

نمیدانستیم

آسمان جای عجیبیست

نمیدانستیم

عاشقی کار غریبیست

نمیدانستیم

عمر مدیون نفس نیست

نمیدانستیم

عشق کار همه کس نیست

نمیدانستیم

من...!

من…!

مرا که میشنـاسی؟! خودمم

کسی شبیه هیچکس!

کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی

مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر

اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!

دری هستم

که می‌توانست به آسمان باز شود

اگر لولایش به زمین

چفت نبود...

مزه آسمان

آسمان چه مزه ایست؟؟!

من که تا الان فقط زمین خوردم!