دلتنگی

بعضی وقتها

از شدت دلتنگی

گریه که هیچ!!!

دلت می خواهد

های های بمیری...

خیابان

آنقدر نگاهم را به راه آمدنت دوخته ام

که شبها فقط خواب خیابان میبینم

ماه

مهم نیست دور باشی یا نزدیک …

از رو به رو بیایی یا که روی بگردانی از من …

ماه را از هر طرف که ببینی ماه است...

طالع

کف بینی نکن عزیز

دستی که به سوی تو دراز شده؛

طالعش تویی...

نیستی اما...

به آغوش تومحتاجم

 

برای حس آرامش

 

برای زندگی با تو

 

پر از شوقم پر از خواهش

 

به دستای تو محتاجم

 

 برای لمس خوشبختی

 

 واسه تسکین قلبی که

 

 براش عادت شده سختی

 

به چشمای تو محتاجم

 

واسه تعبیر این رویا

 

"که بازم میشه عاشق شد تواین بی رحمی دنیا"

 

به لبخند تو محتاجم

 

که تنها دلخوشیم باشه

 

بزار دنیای بی روحم"به لبخند تو زیباشه"

 

در هیچ کجا نیستم...

از دورها می آیی

و فقط یک چیز... یک چیز کوچک در زندگی من جابجا می شود

این که :

دیگر بدون تو در هیچ کجا نیستم...

دست نوشته ها

هر جای دنیا میخواهی باش !!!

من ...!! احساسم را ...

با همین دست نوشته ها ...

... به قلبت میرسانم ...

عدالت

عدالت، یعنـی همیـن،

تو، دلـم را بُردی.

مـن، خیالت را…!

دلتنگی

בُنـیـآے مـَלּ בر لـَبـخـَنـבهـآے تــُو

گرفـتـَלּ בستـآنـَت خُلـآصــﮧ میشـَوב

....بــِﮧ هـَمیـלּ سـآבگــے.......

بـَرـآے تـَمـآم لـَحظــﮧ هـآے بـآ مـَלּ نـَبوבنت

בلـتـَنگــے میکـُنـَم ! !

بوی بی کسی

آغوش کسی را دوست دارم  ...

که بوی بی کسی بدهد

نه بوی هرکسی ...