یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

اسم دلم


وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود

دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود

تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
از آسمان فاصله نازل نمی‌شود

خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟

می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود

تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود



زنده‌یاد نجمه زارع





حس پنهان


هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند

می تواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟

عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز

کشته خود را نمی داند کجا پنهان کند!

در خودش، من را فرو خورده ست، می خواهد چه قدر

ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟!

هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید!

هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند...

آه!، مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست

حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟!!

خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها

باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند..."

"نجمه زارع"


وقتی از چشم تو افتادم


وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست


عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

             

 ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد

              

کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست


در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید


هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

                

 بعد  تو آیینه های شعر سنگم میزنند

               

 دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست


عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد


قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

             

 وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

              

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست    


نجمه زارع(زنده یاد)