خدایا اون دنیا اگه خواستی گناهای یواشکی مون رو نشون بدی,
گریه های یواشکی مون رو هم نشون بده...!
یواشکی عکسش رو میذاری رو به روت
وبا بغض باهاش حرف میزنی ...
اشکهات جاری میشه
اما خوبه
اون نمیفهمه داری گریه میکنی
از یه جایی به بعد
آدم باید خفه شه ! خفه هااااا
از یک جایی به بعد
دیگه
نه دست و پا میزنی
نه بال بال میزنی
نه دل دل میکنی
نه داد و بیداد میکنی
نه گریه میکنی
نه...
...
از یه جایی به بعد
فقط سکوت میکنی...
...
گریه کردم گریه هم این بار آرامــم نکرد
هرچه کردم هرچه آه انگـار آرامــم نکرد
روستا از چشم من افتاد دیگر مثل قـبل
گرمــی آغـــوش شالـــیزار آرامــم نکرد
بی تو خشکیدندپاهایم کسی راهم نبرد
درد دل با ســــایه و دیـــــوار آرامــم نکرد
خواسـتم دیگر فراموشــت کنم اما نشد
خواستــم اما نشد این کــار آرامــم نکرد
سوختــم آنگــونه درتب آه از مادر بــپرس
دستـــمال تــب بر نمــــدار آرامـــم نـکرد
ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
نده یاد نجمه زارع
ز