-
شعر
پنجشنبه 22 اسفند 1392 19:52
گل می کند به باغ نگاهت جوانیم وقتی به روی دامن خـود می نشانیم داغ جنون قطره ی اشکم به چشم تو هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم من عابر شکسته دل خـلوت توام تا بیکران چشم خودت می کشانیم یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند انـدوه و درد غربـت بی همزبانیم وقتی پرید رنگ تو از پشت قصه ها تصـویر شد نهایت رنگین کمانیم تو، آن گلی که...
-
وقتش رسیده...
پنجشنبه 22 اسفند 1392 19:51
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود هی کار دست من بدهد چشم های تو هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان حس می کنم که قافیه هایم عوض شود جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود سهراب ِ شعرهای من از دست می رود حتی اگر عقیده ی رستم عوض...
-
امیدوارم بر سر حرفم بمانم
پنجشنبه 22 اسفند 1392 19:46
این روزها احساسی خاص دارم که شاید قبلا هم بوده اما به هر دلیل سعی بر مخفی کاری یا خاموش کردنش داشتم حالا که اقرار کردم امیدوارم بر سر حرفم بمانم چون تا حرفی گفته نشده در درون ثبت است اما بر زبان که جاری شد تعهد و مسئولیت در پی دارد یادم مــی ماند که گــفته ام عاشقم و دوستت دارم
-
اشعار عاشقانه
پنجشنبه 22 اسفند 1392 19:45
گر بوسه می خواهی بیا، یک نه دو صد بستان برو اینجا تن بی جان بیا، زینجا سراپا جان برو صد بوسه ی تر بَخْشَمَت، از بوسه بهتر بَخْشَمَت اما ز چشم دشمنان، پنهان بیا، پنهان برو هرگز مپرس از راز من، زین ره مشو دمساز من گر مهربان خواهی مرا، حیران بیا حیران برو در پای عشقم جان بده، جان چیست، بیش از آن بده گر بنده ی فرمانبری،...
-
اخرین حرف تو چیست؟
پنجشنبه 22 اسفند 1392 19:43
آخرین حرف تو چیست؟ قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض صحبت از خاطره ایست ک ه نشسته لب حوض یک طرف خاطره ها! یک طرف پنجره ها! در همه آوازها! حرف آخر زیباست ! آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
-
میخواهمت دیوانه جان....
پنجشنبه 22 اسفند 1392 15:32
دیـــوانگی ها گــرچه دائم دردسـر دارند دیــوانه ها از حال هم اما ... خبــر دارند آئیــنه بانو ! تجــربه این را نشان داده : وقتی دعاها واقعـــی باشند اثــر دارند تنها تو که باشی کنار من دلم قرص است اصلا تمام قرص ها جز تو ضــرر دارند آرامش آغــوش تو از چشم من انداخت امنیتی که بیمـــه های معتبــر دارند " مردی "...
-
I Miss You
پنجشنبه 22 اسفند 1392 15:22
I Miss You You are there And I am here Thinking about how much I love you Thinking about how much I respect you Thinking about how much I miss you You are there And I am here Thinking about how much I cannot wait Until we are together again Thinking about how much I will appreciate More than ever The time We will...
-
گمت کردم
پنجشنبه 22 اسفند 1392 15:11
گمت کردم مانندِ لبخندی در عکسهای کودکیام . . . یغما گلرویی
-
حال همه ما خوب است...
پنجشنبه 22 اسفند 1392 15:01
سلام حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بیسبب میگویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنار زندگی میگذرم که نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد نه این دل ناماندگار بیدرمان سید علی صالحی
-
میدونی آخر عشق تهش چیه؟
پنجشنبه 22 اسفند 1392 14:53
میدونی آخر هر عشق ، ته تهش چیه ؟ یا مرگه یا جدایی یا عادت...یه وقتایی هم نفرت ، خیلی وقتا...اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن ، اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن ، اونا که به عادت برسن محتاجن ، معتادن... اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه بدبخت ن از هر بیچاره ای بیچاره ترن.. . تا حالا فکرشو کردی قراره ما به...
-
پنجره ای میخواهم رو به خوشبختی
چهارشنبه 21 اسفند 1392 21:38
قصر نمی خواهم... باغ نمی خواهم... تنها... پنجره ای می خواهم رو به خوشبخت ترین کوچه ی دنیا... که گاهی... فقط گاهی... تو ... از آن میگذری...
-
تو که بیایی
چهارشنبه 21 اسفند 1392 21:36
حالِ دلم خوب که نه ! امّا تــو که بیایی گمان می کنم خوب تر خواهد شد.. و آن وقت است که من معجزه ی تــو را به رُخ ِ همه ی "روانپزشک ها" خواهم کشید ...!
-
سر میز شام
چهارشنبه 21 اسفند 1392 21:33
سر میز شام یادت که میافتم بغض میکنم اشک در چشمانم حلقه میزند همه متعجب نگاهم میکنند لبخند میزنم و میگویم :چقدر داغ بود !....
-
کابوس
چهارشنبه 21 اسفند 1392 21:26
یعنی میشود روزی برسد ... که بیای ، مرا در "آغوش" بگیری ، بخواهم از تو گله کنم . تو بگویی : هیسسسس ! همه ی "کــابــُـــوســ ــها" تــَــمام شد ... !
-
شرط بندی
چهارشنبه 21 اسفند 1392 21:20
ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺸﻘﻢ ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨیﻢ؟؟؟ ﭘﺴﺮ : ﺑﺎﺷﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ... ﺑﮑﻨیﻢ ... ﺩﺧﺘﺮ : ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ 24 ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﺑﻤﻮﻧﯽ ... ﭘﺴﺮ : ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ... ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﯽ ﺑیﻨیﻢ .. ... 24 ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﻋﺸﻘﺶ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧیﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﻤیﺮﻩ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ... 24 ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻣیﺮﻩ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮ .. ﺩﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ...
-
شعر
چهارشنبه 21 اسفند 1392 21:15
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید * وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید * من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی * یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود *...
-
وقتی دلتنگ می شوم
چهارشنبه 21 اسفند 1392 10:33
وقتی دلتنگ تو می شوم... وقتی عطر تنت را می خواهم... به باد هم التماس می کنم... خدا که جای خود دارد
-
سخنانی از بزرگان
چهارشنبه 21 اسفند 1392 10:20
دخترم: برهنگی بیماری عصر ماست تنت را برای کسی عریان کن که... روح عریان تو را دوست دارد!!! چارلی چاپلین
-
دختران زیبا
سهشنبه 20 اسفند 1392 14:18
دختران زیبا مثل سیب های روی درخت هستند بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند ... ..................... سقوط کنند و زخمی بشوند بنابراین. . . . به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است ا.کتفا می کنند سیب های بالای درخت فکر می کنند...
-
هنوز هستند
سهشنبه 20 اسفند 1392 14:15
هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس می شود. می شود به آنها تکیه کرد. اهل ناموس بازی نیستند! می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ... هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص می دهد ... ... بکرند نابند لمس نشده اند هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند ! هنوز...
-
صدای تو
سهشنبه 20 اسفند 1392 12:36
-
فقط عشق کافیست
سهشنبه 20 اسفند 1392 11:45
when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست
-
صدای عشق
سهشنبه 20 اسفند 1392 11:36
love is something silent , but it can be louder than anything when it talks عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود
-
می ترسم
دوشنبه 19 اسفند 1392 15:04
چشم هایم را که می بستم نقش تو نقش روزهای با هم بودنمان خیلی واضح در نظرم می آمد و من ساعت ها با چشمان بسته زندگی می کردم ... اما چند روز است که کم رنگ شده اند می ترسم ... می ترسم از روزی که بی رنگ شوند و دیگر تو را حتی پشت چشمان بسته هم نداشته باشم .
-
حس بودنت
دوشنبه 19 اسفند 1392 14:38
قدمهایم را برمیدارم میروم . . . از کنار تمام روزها رد میشوم و تمام خاطرات به تو که میرسم میایستم . . . توان حرکتم نیست ! غم نبودنت چقدر بزرگ است وحس بودنت چقدر شگفت انگیز ...!!! میخواهم تاابد در همین نقطه بمانم جایی که تو هستی و من و زندگی کاش زمان همینجا متوقف بماند....
-
سکوت مطلق
دوشنبه 19 اسفند 1392 14:24
من سکوت خویش را گم کرده ام . لاجرم در این هیاهو گم شدم . من که خود افسانه می پرداختم ؛ عاقبت افسانه ی مردم شدم ! در پناهت برگ و بار من شکفت ؛ تو مرا بردی به شهر یادها ؛ من ندیدم خوشتر از جادوی تو ؛ ای سکوت ای مادر فریادها ! گم شدم در این هیاهو گم شدم ؛ تو کجایی تا بگیری داد من ؟ گر سکوت خویش را می داشتم ؛ زندگی پر بود...
-
زودتر بیا
دوشنبه 19 اسفند 1392 12:30
در من کوچه هاییست که با تو... سفرهاییست که با تو... روزهاییست که با تو... شب هاییست که با تو... عاشقانه هاییست که با تو... نگشته ام نرفته ام سر نکرده ام آرام نیافته ام نگفته ام می بینی چقدر با تو کار دارم؟ زودتر بیا!!!
-
با من باش
دوشنبه 19 اسفند 1392 12:13
walk with me in love عاشقانه همراه من گام بردار Talk to me about به من از آن بگو what you cannot say to others که توان گفتنتش را به دیگری نداری Laugh with me با من بخند even when you feel silly حتی آنگاه که احساس حماقت میکنی Cry with me با من گریه کن when you are most upset آنگاه که در اوج پریشانی هستی Share with me...
-
آغـ ـ ـوشـِ خـ ـیالــے
یکشنبه 18 اسفند 1392 15:42
هرشـ ـَب اَز پـ ـُشتِ صـ ـَفحـ ـہ کـ ـوچَکـ ـ ـِ مـ ـ ـوبایـ ـ ـلـ دَر آغوشَـ ـҐ میـ ـگیر ے و نـ ـِمیدآنـ ـ ـے چـ ـ ـہ آرآمشـ ـے בآرَ ב ایـ ـ טּ آغـ ـ ـوشـِ خـ ـیالـ ـے
-
قشنگترین جمله به عشقت
یکشنبه 18 اسفند 1392 15:30
میــــــدونـے چرا بغــــــل کردن قشنگـﮧ؟ چوטּ طرف راســــــتت ڪـﮧ قلب نیست همیــــــشـﮧ פֿـالــــــیـﮧ وقتــــــــے بغلــــــش میــــــڪـنـــے قلـــب اونـﮧ ڪـــﮧ پُــــــرش مــــے ڪــنـــــــﮧ