-
زندگی همینه
یکشنبه 18 اسفند 1392 15:20
از یاد مبر که ما - من و تو - عشق را رعایت کرده ایم از یاد مبر که ما - من و تو - انسان را رعایت کرده ایم . . . ... زندگی شاید همین باشد... یک فریب سادهء کوچک... آن هم از دست عزیزی که ... تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی خواهی... زندگی باید همین باشد.....
-
حس شیرین غفلت...
یکشنبه 18 اسفند 1392 15:11
این روزها در من خدایی می کند...چیزی شبیه تو... تو که هستی انگار آرامترم... در زندگی چیزی هست که می خواهمش... چیزی هست که مرا به این زمین پیوند می دهد... وقتی نیستی انگار در این دنیا جایی ندارم... روز و شب هایم به کندی می آیند و میروند... لحظه ها انگار جان می کنند که تمام شوند... و مرا به روزهای آمدنت برسانند... روزها...
-
معجزه ای در من...
یکشنبه 18 اسفند 1392 15:02
تو که باشی معجزه ای در من رخ میدهد به نام آرامش … باش ، حتی همین قدر دور !
-
حس ناب
شنبه 17 اسفند 1392 13:57
-
سراب
شنبه 17 اسفند 1392 09:20
-
پلک میزنم
شنبه 17 اسفند 1392 08:56
پلک میزنم به این امید که اینبار تو روبرویم ایستاده باشی
-
بعد از مرگم
شنبه 17 اسفند 1392 08:43
اگر بعد از مرگم از تو پرسیدند که آن وجودی را که زمانی با تو میدیدند که بود؟ بگو دنیایی از عشق بود که به خاطر حسرت کرانه عشق جوش وخروش میکرد بگو دیوانه ای بت پرست بود که بتش را دیوانه وار دوست می داشت بگو اشک در بدری بود که به هیچ دیده ای به جز دیده ی من آشیان نداشت بگو بگو برای اندک زمانی با من بود ولیکن تا آخرین لحظه...
-
نگاه منتظر
شنبه 17 اسفند 1392 08:36
نمی آیی؟؟ پنجره ها کلافه اند . . . از سنگینی نگاه منتظرم . . . اگر نمی آیی اینقدر پنجره ها را زجر ندهم . . . چشم هایم به جهنم ! . .
-
سهم من از تو
شنبه 17 اسفند 1392 08:30
دلتنگــی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم نشسته اَم در انتظار ِ روز های ِ مبـادا ! سهم ِ من از تــو همـین دلتنگـی ها ییست که بی دعوت می آینـد و … خیال ِ رفتن نـدارند
-
تو را دارم و بس
شنبه 17 اسفند 1392 08:22
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را وقت دلتنگی خود دارم و بس
-
انتظار دارند برقصـــم
شنبه 17 اسفند 1392 08:10
انتظار دارند برقصـــم ، . . . . . . . . . . . در دنیایـــی که هیچ آهنگــی از آن ، مــرا تحریــــک نمیکند .
-
دارم سکوت می شوم
شنبه 17 اسفند 1392 08:05
عشق ؛ به زخم که برسد ، سکوت می شود زخم که عمیق شود ، بیداریِ دل ، درد دارد ! من در این بغض های هر لحظه در این دلتنگی های مدام در این آشفتگی های دقایقم دارم سکوت می شوم با من از عشق چیزی بگو پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود…!
-
عشق تو
جمعه 16 اسفند 1392 10:55
آن قدر عشق تو دارم که اگر آه کشم ز لبم بوی کباب جگرم میآید
-
محکومی به حبس ابد
جمعه 16 اسفند 1392 10:50
تو را به جرم نگاه زیبایت در زندان قلبم محکوم به حبس ابد میکنم، مگر آنکه در دادگاه عشق در حضور همه، عاشقانه اعتراف کنی دوستم داری!
-
زمستونیه
جمعه 16 اسفند 1392 10:45
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست! لحن بعضی ها زمستونیه!
-
لب خاموش
جمعه 16 اسفند 1392 10:40
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
-
به یادت و با یادت
جمعه 16 اسفند 1392 10:20
به یادت و با یادت .....
-
حکمران تویی
پنجشنبه 15 اسفند 1392 21:01
دوست داشتنت اندازه ندارد حجم نمی خواهد وقتی تمام کشور وجودم سرزمین حکمرانی توست!
-
مترسک جالیز خیال
پنجشنبه 15 اسفند 1392 13:01
هی مترسک جالیز خیال تو خود غرق در عشقی شب را به روزت دوخته ای و یادت رفت روزنه ای برای رهایی بگذاری اسیر مانده ای، در ازدحام شب و روز و خاطرات و عشق. دیگر مرا از این رگبار نترسان بگذار تمام خیالش بر من لانه کند...
-
مترسک عاشق
پنجشنبه 15 اسفند 1392 12:54
مترسک را دار زدند به جرم دوستی با پرنده که مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد اینجا قحطی است قحطی عاطفه ها
-
دیالوگ های زیبا
پنجشنبه 15 اسفند 1392 12:40
یکی از دیالوگ های قشنگ فیلم پرتقال خونی حامد بهداد : اگه همه دنیا ترو بخوان من حال تک تکشونو میفهمم اما تو حق انتخاب داری و من انتخابت و دوست دارم نیوشا ضیغمی : حتی اگه تو نباشی حامد بهداد : حتی اگه من نباشم
-
ناشنوا باش
پنجشنبه 15 اسفند 1392 12:30
ناشنــوا بـــاش وقتــی همـــه از محـــال بـــودن آرزوهـــایــت سخــن مــی گــوینــد . . .
-
نمیدانستیم
پنجشنبه 15 اسفند 1392 12:16
آسمان جای عجیبیست نمیدانستیم عاشقی کار غریبیست نمیدانستیم عمر مدیون نفس نیست نمیدانستیم عشق کار همه کس نیست نمیدانستیم
-
بخت بد
پنجشنبه 15 اسفند 1392 12:08
هر که عاشق شد جفا بسیار می باید کشید بهر یک گل منت صد خار می باید کشید من به مرگم راضیم ، اما نمی آید اجل بخت بد بین ! از اجل هم ناز می باید کشید ...
-
تو مسئولی
پنجشنبه 15 اسفند 1392 11:59
تا زنده ای .. در برابر کسی که به خودت علاقه ماند کرده ای مسئولی.... و بدان همه چیز فقط رسیدن و رسیدن و رسیدن نیست .... مسئولی در قبال احساس زیبایش .... دوباره تکرار کن!!! تا زنده ای .. در برابر کسی که به خودت علاقه ماند کرده ای مسئولی.... و بدان همه چیز فقط رسیدن و رسیدن و رسیدن نیست .... مسئولی در قبال احساس زیبایش...
-
و عشق
پنجشنبه 15 اسفند 1392 11:52
و عشق صدای فاصله هاست. صدای فاصله هایی که - غرق ابهامند - نه ، صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند... شراب باید خورد و در جوانی یک سایه راه باید رفت، همین.
-
دلواپسی
چهارشنبه 14 اسفند 1392 09:17
تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم چشم مـےدوزم زل مـے زنم… انگشتم رآ بر لبآن زمیـن مے گذآرم: ” هــــیس… مـے خوآهم رد نفس هآیش بـہ گوش برسد...” امآ… گوشم درد مـےگیرد از ایـن همـہ بـے صدآیـے دل تنگـے هآیم را مچالـہ مـے کنم و پرت مـے کنم سمت آسمآن دلوآپس تو مـے شوم کـہ کجآے قصـہ مآن سکوت کرده ایـے کـہ تو رآ نمـے شنوم
-
تسخـیــر می شــوم
چهارشنبه 14 اسفند 1392 09:08
تسخیر می شوم... این روزهــا .. حتــی هــَــوای عبــور تـــ♥ــو را هـَـم می نــوشـــم (!) با تــمــام عاشقانــهـ ها، تسخـیــر می شــوم ...(!)
-
بهانه ای برای ادامه...
چهارشنبه 14 اسفند 1392 08:53
دلم بهانه ای میخواهد ! برای ادامه زندگی... مثل یک بوسه عاشقانه ...! که یادم بیاورد ؛ هنوز ، زنده ام...!
-
بهترین روز من
چهارشنبه 14 اسفند 1392 08:47
بهترین روز زندگی من روزیست که تو در میان ناباوری ها می آیی، دستم را میگیری و آرام زمزمه میکنی : دوستت دارم