یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

لحظه های بارانی


برای بارانی ترین لحظه هایی که این روزها بر دلم می گذرد حتی بهانه ای هم ندارم...


بهانه ای که بگویم آنقدر دلم تنگ است که جمله هایم مرتب قفل می کنند...


جا می مانند از احساسم ...

 دلم می رود و تنگی اش را می کوبد

به دیواره های پر التهاب نفس هایم و جیغ می کشد...

جیغ می کشد...

حتی یک تلنگر هم برای شکستن این همه آینه ی سرد در اطرافم

کافی ست...



هی باران

هی باران !

دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت

این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی

وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد

زمین خُشک باشد

...

همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود

همین که ناخواسته ضرر برسانی

همین که برنامه هایشان را لغو کُنی

تو را به فُحش خواهند کشید

 اما نگران نباش !

تو تنها نیستی

رفتارشان با مَن هم شبیه توست !



آپلود , آپلود عکس , آپلود سنتر , آپلود فایل , آپلود دائمی,آپلود موزیک

چرا؟

چــرا چــتر ؟

چـــرا فـــرار ؟

تنهــا آدم هــای آهــنــی زیــر بــاران زنــگــــ میــزنند !



نماز باران


بــرای چــشمهایــم نماز بــاران بخوان ؛ بُغض کَرده

ابریست اما نمــی بــارد

زیر بــاران آدَم تَــرَم ...

خــاکـــِ تــنــم بــوی دستهـای گــِــلــی خُــدا را مـیگـــیرد ...



پاییز

نم نم باران به شیشه میخورد

برگها دانه دانه به زمین می افتد

سرما یواش یواش خودش را جا می کند

و اینها همه می گویند

پاییز دوباره و دوباره تکــرار می شود ... !


باران کودکی





کــودکــــ که بودم

بــاران زیاد مــی بارید

راز نــم نـــم  بــاران های کــودکــی ام

آنگــاه برایم جــان گـــرفت ...

کــــه چــشمانــم چــتر همیشــه بــارانــی روزگــار شُــد ...




بغض


من زنـــــم!

وقتی خسته امـ،

وقتی کلافه امـ

،وقتی دلتنگم،

بشقاب ها را نـــمی شکنم.

شیشه ها را نـــمی شکنم.

غرورم را نـــمی شکنم.

دلت را نـــمی شکنم.


در این دلتنگی ها زورم به تنــــها چیزی که میرسد این بغـــض لعنتی است !




شانه ها

خــــدا..

شـونـ ه ھـامـونـ و

فـقـط واسـ ه ایـنـکـ ه

کـولـ ه بـار غـم ھـامـونـ و روش بـذاریـمـ

نـیـافـریـد !!!

آفـریـد

تـا بـعـضـی وقـتـ ھـا بـخـنـدیـمـ

بـنـدازیـمـشـونـ بـالا

و بـگـیـمـ :

بــی خــیــالــ . . .



تنها مانده


من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...
یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم
ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...




گاهی


گـ ـاهــی آدمـــ دلــش مـ ـیـ ـخـ ـواهـ ـد

کـ ـفـ ـش هـ ـایـ ـش را در بــیـ ـاورد...

یـ ـواشـ ـکــی نـ ـوکـ ِـ پـ ـا نـ ــوکــِـ پـ ــا از خـ ـودش دور شـ ــود!

بـ ـعـ ــد بــ ـزنـ ــد بـ ــه چـ ــاکـ ــ ...

...فـــرار کــنـ ــد از خــودش!