به خاطر روی زیبای تو بود. . .
که نگاهم به روی هیچکس خیره نماند. . .
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود. . .
که دست هیچکس را درهم نفشردم. . .
به خاطر حرف های عاشقانه تو بود. . .
که حرف های هیچکس را باور نداشتم. . .
به خاطر دل پاک تو بود. . .
که پاکی باران را درک نکردم. . .
به خاطر عشق بی ریای تو بود. . .
که عشق هیچکس را بی ریا ندانستم. . .
به خاطر صدای دلنشین تو بود. . .
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست. . .
و به خاطر خودتو بود. . .
فقط به خاطر تو. . .(!)
خدایا آرزو ندارم که تمام دنیا مال من باشه
ولی یک خواهشی ازت دارم
اونی که دنیای منه ماله هیچکس نباشه.
پســر : سـلـام عــزیـــزم، چطــورے؟
دختــر : سـلـام گلـــم، خیـلے بــد ..
پســر : چــرا؟ چے شــده؟
دختــر : بـایـد جـدا بشیـــم
پســر : چـــــــــرا ؟
دختــر: یــہ خـانـوادہ اے مـטּ رو پسنــدیــدטּ واســہ پســرشــون، خـانـوادہ منــم راضیــטּ ..
الـانــم بـایــد ازت تشڪر ڪنــم بخـاطـر همـہ چیــز و بـایــد بــرم خــونـہ
چــوטּ مـــادر پســرہ اومــدہ میخــواد مــטּ رو ببینــہ...
پســر : اشڪات رو پــاڪ ڪــטּ...تــا بهتـــر جلــو چشــم بیـــاے...
چــوטּ مــادرم نمیخــواد عــروسـش رو غمگیــטּ ببینــہ... !!
امیــــــــدوارم ایــن روز بـــــــرای همـــه اتفـــــــــــاق بیفتــــــــــه
به خودت افتخار کن
ای سردار فاتح سرزمین احساسم
که سرزمین وحشی احساسم را به بند کشیده ای و بر قلب وجانم حاکمی
به خودت افتخار کن
قلبی را که به قیمت سالها تنهایی حفظ کرده ام به نازچشمی تسخیرکرده ای
به خودت افتخارکن
*ای حاکم مطلق احساسم*
نترس جانم
این پرنده بامشتى دانه؛
اهلى هیچ دلى نمیشود
وقتى پروازرا
فقط درآسمان توآموخته....
داستان رومئو و ژولیت نیست که
با هم از دنیا رفتند
بلکه حکایت مادر بزرگ و پدر بزرگ است که
به پای هم پیر شدند