یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

من رو ببخش

من یک عذرخواهی به "خودم" بدهکارم !!!


برای اینــــــــکه احساســــــــــاتی بودم ،


برای اینـــــــــــــــکه یـــــــــــــک رو بودم ،


برای اینکه غـــــــــــــــــرورم را شکستم ،


برای اینکه ســــــــــــــــــــــــــاده بودم ...


 بـــــــرای اینـــــکه انســــــــــــان بودم ...


" خودم "


من رو ببخش


گاهی

گـاهـــے


اگــﮧ کُــل ِ دنیــــآ رو بــﮧ پــاتــــ بــریــزטּو ...


     تــمــام ِ شــهــر زیــر ِ پــات بــاشــﮧ


          تــو مــیــخواے کــﮧ بــﮧ آســمــوטּ زُلــ بــزنــے و 


     بــــگــے :


           مهــمــوטּ نــمــی خــواے ؟ !


مهم نیست

مهـــــــــــــــم نیست اکــــــــــنون

 

زندگــــــی ام چگـــونه میگــــذرد ،

 

عاشق آن خاطـــــراتی هستم که

 

تصادفـی از ذهــنم عـبور میکنند و

 

باعـــث لبخــــــــندم میشـــــوند !


 

اشک

اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی ... 


تا زیباترین چیزها را از انسان نگیرد .. 


خودش را نشا ن نمی دهد 


این روزها

این روزها ...

                عجیبند...

گاهی خسته می شوم از بودن ...


آه درون


آهی از سوز دلم خواهم کشید


آتشی خواهم که بر خرمن ز نم


سوزی از عمق درون خسته ام


آید و بر آسمان خنجر ز ند


رعد می اید ز تنگ سینه ام


می خروشد رود مسکون و خموش


آه اگر فریاد من بالا رود


می گریزد هر چه هست و هر چه بود


سیل ها جاری شود در کوه و دشت


هر چه تلخی سختی و نامردمیست


پاک پاک و پاک پاکش می کند 


از همه دلمردگی ها در گریز


با همه دلخستگی ها در ستیز


من که تنهایم به تنها یی روم


گاه در دشت و گهی در ساحلم


گاه تنها و گهی تنها ترم


از تمام زندگی من یکسرم.


رمانتیک ترین داستان عاشقانه

رمانتیک ترین داستان عاشقانه؛

رومئو و ژولیت نیست که با هم از دنیا رفتند؛

بلکه قصه ی پدر بزرگ و مادربزرگ است؛

که به پای هم پیر شدند ...

رویاهای یک ناتوان

ممکن از ناممکن می پرسد :

«خانه ات کجاست؟»

پاسخ می دهد :

«در رویاهای یک ناتوان ...!»



زیادی صاف نباش...

زیادی صاف نباش؛


آدم ها در جاده های صاف؛


بیشتر ویراژ می دهند ...!


انسان نما ها

متأسفم که، آنچه هستم را؛

مدیون انسان های خوب زندگی ام نیستم؛

بلکه بدهکار انسان نماهایی هستم که؛

«چگونه نبودن» را به من آموختند ...!