ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
... سه ...
چشمهایم باور نمی کنند
آنچه را که می بینند
بوی خاک بلند می شود
تا به کمک چشمهایم بیاید ..
صبح بود که رو به آسمان
آرزو کردم
تو را
و
باران را
می بارد
باران می بارد
و تو خواهی آمد !
این جوانه امیدیست
که روییده کنج دلم !
تو خواهی آمد
با کوله باری از عشق
برایم ارمغان خواهی آورد
زندگی را
تو خواهی آمد
و من
به اعجاز بوسه تو
دوباره عاشق خواهم شد !
دوباره عشق
دوباره امید
... زندگی
و تو . . .
.
.
از اتاق خاطراتم بوی حلوا می اید...
تو فاتحه ای بخوان ...
شاید خدا بیامرزد گذشته ام را...