احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
من و تقدیر سردم دست در دست
چه فرقی می کند هشیار یا مست ؟!
تو رفتی روح من مرد و تنم ماند
وجسمی که نمی دانم چرا هست !
من این جا ماندنم ناچاری ام نیست
که ترجیح قراری بر فرار است ...
خیالم فتح اوج قله ها بود !
چرا چشمان تو پای مرا بست ؟
مرا در من شکست و گوشه ای ریخت
غرور سنگی کوهی که نشکست
هزار آب از سرم حالا گذشته
هزار آب از سر این دره ی پست ..
پلان آخر این قصه این است :
من و تنهایی من دست در دست ..
{ رویا باقری }
رها
شنبه 29 آذر 1393 ساعت 14:04