کودکیام آن روز تمام شد که
پاهایم موقع تاببازی به زمین میکشید.
بعد از آن عمرم در شمارش دندانههای سین و شین گذشت.
شپش و سست، سختترین کلمات شدند،
تا زندگی، سختترین کلمه عمرم شد و
من در همان سرِ زندگی ماندم و مشروط شدم،
که قبول نشدم در پیش تو..
کودک که بودم ، تآب بآزی بهانه خنده های بلندم بود..
حالا که بــــزرگ شده ام...
چه بی تــــــاب شده ام ...