-
ساحل چشمانت
یکشنبه 29 دی 1392 12:18
دست هایت پل آرزوهای من آغوشت امن تـرین جای دنیـا نوازش هایت مرهم کهنه زخـم هایم چشم هایت ساحل آرامش دل طوفان زده ام پلک نزن ، بگذار اسارتم را به نظاره بنشینم واما ... لب هایت گرمابخش بر دل ســردم واااای اگر سهم من از زنـدگی تو باشـی میان آتش مثال ابراهیم خواهـم رفت از وبلاگ حرف های یک دل
-
با تو
جمعه 27 دی 1392 17:27
با تو از خاطره ها سرشارم با تو تا آخر شب بیدارم عشق من دست تو یعنی خورشید گرمی دست تو را کم دارم
-
دوبیتی
جمعه 27 دی 1392 17:20
من به چشمان پر از مهر تو عادت دارم به تو و طرز نگاه تو ارادت دارم عطش حسرت دیدار تو را پایان نیست اشتیاق است که هر لحظه به تو،من دارم
-
دیالوگ های ماندگار
پنجشنبه 26 دی 1392 17:36
یکی از دیالوگ های ماندگار فیلم پروانه: امیر :من نمیتونم خوشبختت کنم°° پروانه :من خوشبختی رو نمیخوام°°°من امیرو میخوام . . .
-
ارزوی من
پنجشنبه 26 دی 1392 17:25
تا چشم ها را بستم آرزویم تو شدی فکر رفتن کردم سمت و سویم تو شدی تا که لب وا کردم گفتگویم تو شدی در میان سکوت شبهایم جستجویم تو شدی زیر باران پر احساس خیال شستشویم تو شدی هرکجا بودم من پیش رویم تو شدی... مهربان در تمام قصه های من هیچ کس جز تو نبود همه اویم تو شدی ...!
-
می نویسم
پنجشنبه 26 دی 1392 17:23
می نویسم دوستت دارم و سه نقطه... یعنی که این نوشته تا همیشه امتداد خواهد داشت...
-
نامه عاشقانه
پنجشنبه 26 دی 1392 17:09
-
توبه نمیکنم
پنجشنبه 26 دی 1392 12:18
توبه نمی کُنم من برای ِ به تو رسیدن از گُرگ هم سِ مِ ج ترم . . .
-
چشم هایت راببند
پنجشنبه 26 دی 1392 12:11
آرام چشم هایت راببند... یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است... یک نفر که از همه زیبایی های دنیا تنها تو را باور دارد...
-
دوستت دارم
سهشنبه 24 دی 1392 12:38
تمامِ آن چیزی که دربارهی تو در سرم هست، دهها کتاب میشود، اما تمام چیزی که در دلم هست، فقط دو کلمه است، دوستت دارم
-
دیوانه تر
سهشنبه 24 دی 1392 12:36
اخم میکنی که مهربانیت را پنهان کنی مرا شما خطاب میکنی که هوایی نشوم اما نمیدانی که چقدر اینها به تو می آیند و من دیوانه تر می شوم !
-
آرزوی زیبا
سهشنبه 24 دی 1392 12:31
مــی دانـــی اگـــر هنوز هم تورا آرزو می کنم برای ِ بـی آرزو بودن ِ من نیستـــ !! شــایـــــد آرزویــی زیبـــاتــر از تـــ ــــو ســراغ ندارم ..
-
بودن تو
سهشنبه 24 دی 1392 12:19
اینکه باید فراموشت می کردم را فراموش کردم تو تکراری ترین حضور روزگار منی عجیب به بودن تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام ...
-
قسمت
سهشنبه 24 دی 1392 12:12
زندگی حکمت اوست زندگی دفتری از خاطره هاست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت
-
حس قشنگ
سهشنبه 24 دی 1392 12:05
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی یکی که بهش اعتماد داری بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات میگه از دلتنگی هات براش میگی آروم میشه آروم میشی حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
-
برای دوستانم
یکشنبه 22 دی 1392 20:01
من آموخته ام که برای زخم پهلویم برابر هیچ کیکاووسی ، گردن کج نکنم وزخم در پهلو وتیر درگردن،خوشتر تاطلب نوشدارو از ناکسان وکسان.زیرا درد است که مرد میزاید وزخم است که انسان می آفریند. پدرم میگوید : قدر هر آدمی به عمق زخمهای اوست. پس زخمهایت را گرامی دار. زخمهای کوچک رانوشدارویی اندک بس است تو اما در پی زخمی بزرگ باش که...
-
خواب
یکشنبه 22 دی 1392 13:15
وقتی چشمانم را روی هم میگذارم خواب مرا نمیبرد ، تو را می آورد ، از میان فرسنگها فاصله . . . !
-
بوی خوشبختی
یکشنبه 22 دی 1392 13:12
میتونم بپرسم چه عطری میزنی ؟ بوی خوشبختی میدهی انگار . . . !
-
مکث
یکشنبه 22 دی 1392 13:08
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...! مکـــث میکنـــــم ...! انگـــــار در " زیباییـــ ــت " چیـــــزی را , جـــــا گذاشتـــــه ام ! مثلــــــــــا"... در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥ در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥ به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم...
-
تمام وجود تو
شنبه 21 دی 1392 21:32
ﻫﯿﺲ !... ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ... ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ... ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺣﺴﻮﺩﻡ .... ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻋﺎﺍﺍﺍﺷﻘﻢ !! ﻋﺸﻖ ... ،ﺣﺴﺎﺩﺕ ... ، ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ... ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺟﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﻢ...
-
وجود تو
شنبه 21 دی 1392 21:25
همه جا هستی در نوشته هایم ، در خـــیـــالـــم ، در دنیایم تنها جایی که باید باشی و ندارمت کنارم استــــ .
-
برای تو...
شنبه 21 دی 1392 21:18
این بار مینویسمت... .تو. را میان اصطحکاک مداد وکاغذ گیر خواهم انداخت شاید اینگونه بشود تورا .تجربه. کرد...!!! برای تویی که قلبت پاک است... برای تو مینویسم... برای تویی که تنهایی هایم پر ازیاد توست... برای تویی که قلبم منزلگه عشق توست... برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست... برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو...
-
خوب کـــــه فکـــــــر میکنم . . .
سهشنبه 17 دی 1392 10:36
خواستم گلــــــــــه کنم از نامهـــــــــربانــــی هایت . . . امــــــــــّـــــــــــــا . . . خوب کـــــه فکـــــــر میکنم . . . مــــــن بی مقدمه عاشق تـــو شدم ... تقصیـــر تــو نیست ... اشتبــــاه مَـــن است ...!
-
غرق سـکوتم
سهشنبه 17 دی 1392 10:30
ایـن روزها غرق سـکوتم... سـکوتی برگرفتـه از تنهایی... سـکوتی کـه در پشت فریادهای بی صـدایم است دلگیرم از خـودم ، از سـکوتی که نمیشکنـد... از لبانی که نمی خـنـدنـد ، و از چشمانی که بی روح شـده انـد... ایـن روزها آسما ن خاکستری است...
-
قــلـــبـــَــمـ دَرد مـیـکُـنـهـ
سهشنبه 17 دی 1392 09:02
قــلــ ـبـــَــمـ دَرد مـیـکُـنـهـ
-
جهنم
سهشنبه 17 دی 1392 08:57
کَـسـے چـهـ مـیـدانَـد... شـایَـد ایـنـ جَـهـانــ جَـهَـنـَمـِ سَـیـارـهـ ے دیـگـَرے بـاشَـد!
-
فاتحه همه را خواندم
سهشنبه 17 دی 1392 08:52
من بالای شریف ترین مزار های جهان فاتحه ی همه را خوانده ام حالا به حافظ بگویید اگر کفنش نپوسیده یک غزل بر مزارم بخواند می خواهم به احترام خودم سکوت کنم
-
فقط باشی
سهشنبه 17 دی 1392 08:44
هرگز نخواستم خیلی خوب باشی..... خیلی پر احساس باشی.... خیلی عاشق باشی...... خیلی ....... باشی...... فقط خواستم باشی...!
-
این جا نبودن
سهشنبه 17 دی 1392 08:42
می دانم کس دیگری به درونم پا گذاشته است و اوست که مرا چنان بی طاقت کرده است احساس می کنم دیگر نمی توانم در خودم بگنجم، در خودم بیارامم از "بودن" خویش بزرگتر شده ام و این جامه بر من تنگی می کند! این کفش تنگ و بی تابی فرار، عشق آن سفر بزرگ، اوه، چه می کشم! چه خیال انگیز و جان بخش است " این جا نبودن "...
-
خیلی دورترها
سهشنبه 17 دی 1392 08:39
گاهی دیوانگیم گُل می کند ، می خواهم بروم دور خیلی دور ... یک جایی که خودم را فراموش کنم . فراموش شوم ، گم شوم ، نابود شوم . می خواهم از خود بگریزم ، بروم خیلی دور .