-
گیجم...
پنجشنبه 13 آذر 1393 20:16
بمون ولی به خاطر غرور خسته ام برو برو ولی به خاطر دل شکسته ام بمون به موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلا شکسته ام ولی برو ، بریده ام ولی بیا چه گیج حرف می زنم ، چه ساده درد می کشم اسیر قهر و آشتی میون آب و آتشم چه عاشقانه زیستم چه بی صدا گریستم چه ساده با تو هستم و چه ساده بی تو نیستم تو را نفس کشیدم و به گریه با تو...
-
دلم را پس بده
پنجشنبه 13 آذر 1393 20:08
نمی گویم برایت شعر، آن جوری که می خواهی نمی بینی در این آیینه منظوری که می خواهی خودم فرهادم اما حیف! شیرین نیستی، تلخی نمک دارم! ولی این نیست آن شوری که می خواهی پَری ها سهم ماهیگیر بدبخت اند و شرمنده نمی اندازدت تقدیر در توری که می خواهی به هر تاکی رسیدی مست بودی و نفهمیدی که پشت پیچ و خم ها مانده انگوری که می خواهی...
-
احوالپرسی
پنجشنبه 13 آذر 1393 13:58
روی شانه پاییز زدم حالش را بپرسم ناگاه ریخت ! گاهی پرسیدن حالی چه دردهایی را زنده می کند... نریمان ربیعی
-
یاد خدا
پنجشنبه 13 آذر 1393 13:46
حسرتش به دلم مونده، که یکبار نمازی قسمتم بشه ، بدون یادی از دنیا ؛ پر از یاد خدا ! دلم به دو رکعتش هم راضیست ...
-
تنهایی
پنجشنبه 13 آذر 1393 13:38
اندوهم را نیمی به زمین دادم نیمی به آسمــــــــــــــان نیمــــــــــــی آب شد نیمی آبی * تنهایی ام را نیمی به آسمان دادم نیمی به زمیـــــــــــــــن نیمی مــــــــــــــــــــــــ ـــاه شد نیمی مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاهی ! ! * سکوتم را نیمی به زمین دادم نیمی به آسمـــــــــــــان نیمی...
-
بن بست
پنجشنبه 13 آذر 1393 13:34
هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست و هیچ خیابانی … بن بست ها اما فقط زنها را می شناسد انگار در سرزمین من سهم زنها از رودخانه ها تنها پل هایی است که پشت سر آدمها خراب شده اند ... ... ...اینجا نام هیچ بیمارستانی مریم نیست.... تخت های زایشگاهها اما پر از مریم های درد کشیده ای است که هیچ یک ، مسیح را آبستن نیستند...... !!!!
-
معجزه
چهارشنبه 12 آذر 1393 23:14
خیال با تو بودن را به هر که گفتم جوابــم کرد ، بگذار هر کس هر چه میخواهد بگوید من هنـــوز به معجـــزه ایمــان دارم
-
هوایی شدن
چهارشنبه 12 آذر 1393 23:09
تـــــنهـا ، بــی هـــوایـــی .. آدمــی را خــفـه نــمی کـــنـد .. گــاهـی ، هـــوایـــی شـــدن .. آرام آرام .. بــــدون ِ روسیــاهـــی .. خــامــوشــت مــی کـــــنـد !
-
چشمانش
چهارشنبه 12 آذر 1393 22:54
همه میگویند چشمانش رنگارنگ است ! اما من میگویم چشمانش عسلی ست ! نه برای رنگش ! چون شیرینترین خاطراتم در چشمانش بود
-
هیچ زنی تمام نمی شود...
چهارشنبه 12 آذر 1393 22:39
هیـــــــــــچ زنی تمـــــــــــام نمی شود وقتی … امتداد نگاه یک مرد تنــــــــــــــــــها به او ختم می شود اگر نه … که ما مـــــــــــرده ایم و ســــــــالها بعد از این مردانی بی چـــــشم سر از گورستانی در می آورند … پر از زنانِ تمــــــــــام شده ای که از عشق ” رو” گردانده اند ماندانا طورانی
-
گل
چهارشنبه 12 آذر 1393 22:27
گلی از شاخه اگر می چینیم برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لا اقل لای کتاب دلمان بگذاریم هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم شایداز باغچه کوچک اندیشه مان گل روید سهراب سپهری
-
قرار
سهشنبه 11 آذر 1393 17:24
بیا قرار بگذاریم هر چند شنبه در خوابی خیالی … جایی یک دلِ سیـر هم را ببینیم
-
بازی احمقانه
سهشنبه 11 آذر 1393 17:20
برای این که آدم کسی را عاشقانه دوست داشته باشد باید سخت به هیجان بیاید ، وقتی بازی دو طرفه باشد ، ارزش انجامش را دارد ، ولی اگر قرار باشد آدم به تنهایی بازی کند ، بازی احمقانه می شود ماندران ها — سیمون دوبووار
-
مترسک...
سهشنبه 11 آذر 1393 17:14
از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی ! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت : تو اشتباه می کنی! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را...
-
ساده نیست
دوشنبه 10 آذر 1393 23:39
ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست قلب تو پر بود از ماه و هزاران پنجره ماه را از پشت یک دیوار دیدن ساده نیست بوسه هایت دلنشین و خنده هایت دلفریب طعم تلخ این جدایی را چشیدن ساده نیست باز هم آمد بهار اما هوا...
-
پچ پچ غم
دوشنبه 10 آذر 1393 23:30
صدای پچ پچ غم … خواب من به هم خورده است دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است صدای پچ پچ غم … هیس ! هیس ! ساکت باش سکوت ، در دل بیتاب من به هم خورده است تو قاب عکس مرا دیده ای ، نمیدانی نشاط چهره ی در قاب من به هم خورده است غم تو را نسرودم و گر نه میدیدی که وزن ، در غزل ناب من به هم خورده است هجای چشم تو را وزن ها...
-
حال مرا نپرس
دوشنبه 10 آذر 1393 23:23
آوِِخ هنوز زخمیم و رنج می برم دنیا هر آنچه داشت بلا ریخت بر سرم مردم چه می کنند که لبخند می زنند ؟ غم را نمی شود که به رویم نیاورم قانون روزگار چگونه است کین چنین درگیر جنگ تن به تنی نابرابرم تو آنقدر شبیه به سنگی که مدتی است از فکر دیدن تو ترک می خورد سرم وا مانده ام که تا به کجا می توان گریخت از این همیشه ها که...
-
مدّعی
شنبه 8 آذر 1393 22:20
تو مدّعی بودی درون را نیز می بینی احساس را در هرکس و هرچیز می بینی! شاید همان بودی که بایستی کنارم بود اما دلِ دیوانه ات را ریز می بینی! گفتم که ویران می کنم طهرانِ غمگین را تا پایتخت تو شود تبریز، می بینی با چنگ و دندان پای چشمان تو جنگیدم افسوس! این سرباز را چنگیز می بینی هر روز کندی از بهار زندگی برگی تقویم عمرم...
-
ترس
شنبه 8 آذر 1393 22:16
من نشستم بروی می بخری برگردی ترسم این است مسلمان شده باشی جایی مهدی فرجی
-
درخت
جمعه 7 آذر 1393 22:29
درختی که منم برگهایش را ریخت تا تو ماه را از میان شانههاش تماشا کنی. علیرضا روشن
-
پنجره بسته
جمعه 7 آذر 1393 22:22
هزار مرغ دریایی در سینهی من گرفتارند اگر این پنجره باز شود سارا محمدی اردهالی
-
روبراهم
دوشنبه 3 آذر 1393 14:01
روبراهم رو به راهی ک نمیدونم راه راسته یا بیراهه این روزا چیزی رو ک از دست دادم قدرت تشخیصه
-
کبریـتهـای سـوختـه
دوشنبه 3 آذر 1393 13:52
کبریـتهـای سـوختـه هـم ، روزی درخـت های شادابـی بـوده انـد مـثـل ما ، کـه روزگـاری مـی خنـدیدیـم قـبـل از ایـنـکـه عـشـق روشـنمان کـنـد . . . بهاره منصوری
-
باور
دوشنبه 3 آذر 1393 13:47
همین که می خواهم باور کنم همه ی روز هایی را که با تو در این خانه زندگی کرده ام خواب بوده اند.. دکمه ی پیراهنت را پیدا می کنم! پری زهرا اسکندری
-
شکست...
دوشنبه 3 آذر 1393 13:40
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست سربسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد ای وای، های های عزا در گلو شکست آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو...
-
طاقت من ...
دوشنبه 3 آذر 1393 13:27
دیگر چیزی نمانده طاقت من ... یک کبریت بکشَم تمام می شود . عباس معروفی
-
دوستان...دشمنان
دوشنبه 3 آذر 1393 13:22
گفتم خدایا دشمنانم را بگیر از من اینگونه شد دیگر ندیدم دوستانم را محسن کاویان
-
چشمهایت را نبند
یکشنبه 2 آذر 1393 11:36
دیگر چشمهایت را نبند ؛ بانو کجای دنیا دور میــکــده دیـوار می کشند! ناصر رعیت نواز
-
تنهایی
یکشنبه 2 آذر 1393 11:30
از جنس خاک این حوالی نیست،خاکی که دنیا بر سرم کرده! کلّ پزشکان حرفشان این بود: احساس در جسمم ورم کرده دیوار، قابِ عکس گیجم را مثل لحاف انداخته رویش! آنقدر از تو دور ماندم که ،آغوش دیوار از برم کرده امید صباغ نو
-
قرار
یکشنبه 2 آذر 1393 11:14
مقابل دریا که می رسم فقط برای چشمهایت دعا می کنم اما تو هرگز مستجاب نمی شوی ببار ... ببار که باز باورت کنم ببار در همین کوچه پس کوچه های بارانی ببار در همین کوچه مهتاب راستی قرارمان "همان ساعت "نمی دانم ساعت لجوجی که هیچ عقربه ای روی شانه هایش به خواب نمی رود یادت نرود تو ، همیشه فرصت کوتاه منی برای شعر تا...