یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

عناوین یادداشت‌ها

  • صحنه سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 11:29
    لبخند مرا بس بود آغوش لهم میکرد آن بوسه مرا میکشت لب منهدمم میکرد آن بوسه و آن آغوش قتاله و مقتل بود در سیر مرا کشتن این پرده ی اول بود هرکس غم خود را داشت هرکس سر کارش ماند من نشئه ی زخمی که یک شهر خمارش ماند یا کُنج قفس یا مرگ این بخت کبوتر هاست دنیا پُل باریکی بین بد و بدترهاست ای بر پدرت دنیا آن باغ جوانم کو...
  • دلم شکست دوشنبه 31 فروردین 1394 23:50
  • تو چون جان در بدنی دوشنبه 31 فروردین 1394 23:48
  • زنهای عاشق دوشنبه 31 فروردین 1394 12:55
    زنها نمی میرند زنهای عاشق سرگردان می شوند درون زمان ، اتاق ، خانه می مانند زنهای عاشق بسترشان پهن می ماند آغوششان باز زنهای عاشق نمی میرند تنها چشمانشان را می بندند نفس نمی کشند قلبشان را نگه می دارند تا چشمان تو باز بماند نفسهای تو را بشنود وقلب تو بزند زنهای عاشق سرگردان می شوند حول و حوش جهان یک مرد ..
  • پشت صحنۀ عشق دوشنبه 31 فروردین 1394 12:13
    پشت صحنۀ عشق تنهائی ست و هق هق بوسه های آواره... پرویز صادقی
  • سر جایش نیست ! شنبه 29 فروردین 1394 23:31
    سر جایش نیست ! حوصله ام را می گویم به گمانم با رفتنش بزرگترین داراییم را برد !!
  • برای شادی روحم کمی غزل لطفا شنبه 29 فروردین 1394 23:26
    برای شادی روحم کمی غزل لطفا دلم پر از غم و درد است، راه حل لطفا همیشه کام مرا تلخ می کند دنیا به قدر تلخی دنیای تان، عسل لطفا ! مرا به حال خودم ول کنید آدم ها فقط برای کمی گریه لا اقل، لطفا کسی میان شما عشق را نمی فهمد ادا،دروغ بس است این همه دغل، لطفا کجاست کوهکنی تا نشان دهد اصلا به حرف نیست که عاشق شدن،عمل لطفا...
  • درست خواهد شد شنبه 29 فروردین 1394 23:23
    نوشت حضرت حافظ : درست خواهد شد وَ حال و روز تو مثل نخست خواهد شد! غروب، منتظر شعرهای تازه بمان که نامه های غزلخوانده پُست خواهد شد به زودی آن گل سرخی که توی گلدان مُرد به یمن خنده ی تو تندرست خواهد شد! هوای رفتن اگر می کنی مراقب باش بدان دومرتبه پاهات سست خواهد شد میان صفحه ی فالت نشانه ای بگذار اگر نوشته ی تقدیر...
  • بی‎خوابی عجیب سه‌شنبه 25 فروردین 1394 23:23
    کلمه‏‎هایی که از ما به‎جا خواهد ماند بی‎خوابی عجیبی خواهند کشید بی‎خوابی عجیبی. شهرامِ شیدایی
  • قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد سه‌شنبه 25 فروردین 1394 23:06
    قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد نه هیچ اتفاقی نمی‎افتد روزها همان‎طور به رود شب می‎ریزند که شب‎ها به سپیده‎ی روز نه پرده‎ای به ناگهان کشیده می‎شود نه سرانگشت شاخه‎ای به هوای ماه می‎جنبد . . . و نه تو از راه می‎رسی! رضا کاظمی
  • چیزی که نیست، بهتر است... سه‌شنبه 25 فروردین 1394 22:57
    از لیوان­ها، به لیوان شکسته، فکر می­کنی! از آدم­ها، به کسی که از دست داده ­ای، به کسی که بدست نیاورده ­ای! همیشه، چیزی که نیست، بهتر است... علیرضا روشن
  • درد این قصه دوشنبه 24 فروردین 1394 23:35
    تمام درد این قصه همینجاست که من احمق فکر کردن به توی لعنتی را دوست دارد
  • هر چه باداباد دوشنبه 24 فروردین 1394 23:13
    سپرده ام خودم را به دست باد هر چه باداباد
  • گم شده ام دوشنبه 24 فروردین 1394 23:04
    لابلای حادثه گم شده ام ... و هیچ کسی نیست که بفهمد چقدر تکرار مکرر این خاطراتی که هیچ دردی را دوا نمی کند سخت است و غیر قابل درک! برگرفته از رمان اینجا زنی عاشقانه میبارد /فاطمه حیدری
  • بغض بالا می آورم دوشنبه 24 فروردین 1394 13:14
    تشنه ات که می شوم سرمی کشم دلتنگی ات را... بغض بالا می آورم!!!
  • قبرستانی به نام بغض دوشنبه 24 فروردین 1394 13:09
    کنج گلویم قبرستانیست ... پر از احساساتی که زنده به گور شده اند! قبرستانی به نام بغض...
  • عاقبت روشنایی دوشنبه 24 فروردین 1394 12:58
    هرکس روشنایی دهد عاقبتش دار است سقف خانه را ببین اعدام دسته جمعی چراغ هاست
  • کارت شناسایی دوشنبه 24 فروردین 1394 12:50
    این روزها آینه هم از من کارت شناسایی می خواهد !
  • بازار عشق دوشنبه 24 فروردین 1394 12:46
    در بازار عشق هیچگاه عرضه با تقاضا تناسب ندارد !
  • حالت را می گیرم دوشنبه 24 فروردین 1394 12:42
    مردم می گویند حالت را می گیرم ، نمی گویند دیروز یا فردایت را می گیرم … چون اگر حال را بگیرند فردا را هم گرفته اند و دیروز را بی فایده کرده اند !
  • ثانیه های بی تو دوشنبه 24 فروردین 1394 01:32
    بسختی دست و پنجه نرم میکنم با ثانیه های بی تو ثانیه هایی که تویی در ان وجود ندارد اما مملو است از خیال تو
  • پر است از اسکلت خاطرات زنگ زده جمعه 21 فروردین 1394 23:38
    پر است از اسکلت خاطرات زنگ زده خوش آمدی به دل من ،به شهر جنگ زده به دلشکستگی ام نیست هیچ آینه ای مرا برای شکستن خریده،رنگ زده به من هر آنکه رسیده ست،خویش را دیده است به من هر آنکه رسیده ست جز تو سنگ زده نپرس بی تو که آمد،نپرس بی تو که رفت که سر به این دل از دوری تو لنگ زده؟ خوش آمدی به دل من دوباره تنهایی! که بی تو...
  • مادر پنج‌شنبه 20 فروردین 1394 14:33
    مادرم فرشته است... ولی هیچوقت ندیدم پرواز کند... زیرا به پایش... من را بسته بود.. خواهر و برادرم را... پدرم را... و همه ی زندگیمان را... ..... معذرت میخواهم نیوتون..! راز جاذبه، 'مادر من' است! معذرت میخواهم ادیسون! چرا که 'مادرم' اولین چراغ زندگی من است! معذرت میخواهم انیشتین! فرمولهای تو از توضیح 'مادر من' عاجزند!...
  • این روزها سه‌شنبه 18 فروردین 1394 23:29
    کم طاقتی عادت آن روزهایت بود این روزها برای گرفتن خبری از من عجب صـــــــــــــــــــــبور شده ای ...!
  • اوج بدبختی سه‌شنبه 18 فروردین 1394 23:22
    یه ﺟﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﺎشی، ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻭﺝ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ...
  • وای از آن شب که... سه‌شنبه 18 فروردین 1394 11:41
    وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی مست با این، بغلِ آن شده باشی جایی بله! یک روز تو هم حال مرا می‌فهمی چون‌که در آینه حیران شده باشی جایی بی‌گناهی‌ست که تهمت زده باشند به او باد، وقتی‌که پریشان شده باشی جایی ماهِ من! طایفه‌ی روزه‌بگیران چه‌کنند؟ شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی صورت پنجره در پرده نباشد از شرم...
  • ریسمان سیاه و سفید سه‌شنبه 18 فروردین 1394 11:32
    جدی نگیر وعده ی عشقی جدید را با تازه داغدیده، نزن حرف عید را از من کسی پس از تو، به جایی نمی رسد دارم درست حکم دری بی کلید را برگشتنم چو رجعت نعشی به زندگی ست بیهوده امتحان نکن امری بعید را … باری به هر جهت شده ای، خلق و خوی تو از پشت بسته دست درختان بید را چون من هر آنکه دلبرش از او برید و رفت فهمیده است معنی قطع...
  • سر ساعت قرار بیقراری را نمیفهمی سه‌شنبه 18 فروردین 1394 11:25
    سر ساعت قرار بیقراری را نمیفهمی دری وامانده و چشم انتظاری را نمیفهمی شده یک ثانیه یک قرن بر تو بگذرد؟ هرگز تو اصلن معنی لحظه شماری را نمیفهمی تمام روح و جانم درد دارد... درد یعنی چه؟! به خود پیچیدن از یک زخم کاری را نمیفهمی به خود یک بمب خواهم بست در پایان شعر اما تو این بیت سراپا انفجاری را نمیفهمی "حمید...
  • خــــاطـــراتــم ! سه‌شنبه 11 فروردین 1394 21:13
    آقـــای شــهــردار! بگویید انقـدرعوض نکـنند رنـــگــــ و روی ایـــن شـهر لعنتی را ... این پیاده روها ، میــدان ها ، رنگ و روی دیوارها ، خــــاطـــراتــم ! دارنـــد از بـیـن ـ مــی رونــــد . .
  • روزهای نابود شده سه‌شنبه 11 فروردین 1394 21:09
    روزهــــای خـوبـی کـه در راه بـودنـد یــا ســقــط شــدنــد یــا مــرده بــه دنــیــا آمــدنــد !!