یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

تنفس مصنوعی



این روز ها که تـو نیستی ،

من به عکسهایت می نگرم . . .

این همان تنفس ِ مصنـوعی است !!!










این پسرایی که





این پسرایی که همیشه ته ریش دارن


اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست

اینایی که صداشون مردونست

اینایی که وقتی ازشون جدا میشی تا یه ساعت دستات بو عطرشونو میده

همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوست دارم!

اینایی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن دوست داری محکم بغلشون کنی

اینایی که شبا موقع شب به خیر گفتن میگن مال خودمی

اینایی که بددهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب :|

اینایی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری
.
.
.
.
.
اینا خیلی دوست داشتنین

محبوبم


محبوبم!

اگر براى آن به سوی تو می آیم

که مرا از شعله های دوزخ نجات بخشی

بگذار که در آنجا بسوزم

و اگر برای آن به سوی تو می آیم

که لذت بهشت را به من بخشی

بگذار که درهای بهشت به رویم بسته شود

اما اگر برای خاطر تو به سویت می آیم

محبوبم!مرا از خویش مران!

متبرکم کن

تا در کنار زیبایی جاودانه ات

تا ابد لانه کنم.



عشق


عشــــــــــــــــــــــق تنها سهم مرغ عشق نیست


می‏توان عاشــــــــــــــــــق شد و گنجشک زیست



محتاجم به نگاهت



در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟


مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند


مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟


من به آن محتاجم !


تو خود بهشتی



عاشق هوس های عاشقانه با توام


دست هایت را به من بده


به جهنم که مرا به جهنم میبرند بخاطر عشق بازی با تو!!!!



تو خود بهشتی...




فکر تو


در قلب من

همیشه جائی

برای چیزی شیرین خالی ست

مثل فکر کردن به تو !




رویای تو

چه قدر رؤیای تو

واقعی تر از زندگی ست

لبخندت

باران را بند می آورد !



لحظه تولد من

نمـےـבآنـــґ مـےـבآنــے یــ ـــآ نـﮧ ... ؟!

لـحظـﮧ ے تـولـבِ مــَטּ بــﮧ همـــــآטּ ثآنیـﮧ اے بـرمـےگـرבב ...

کــﮧ تـو بـرآے اولیـטּ بـآر بــﮧ مَــטּ گفتـے ...

בوسـتـتــــ ـ בآرґ ...



صاف و یکرنگ

بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است

ادعایشان آدمیت


کلامشان انسانیت


رفتارشان صمیمیت...

 
حال...


من دنبال یکی میگردم که


نه آدم باشد...


نه انسان...


نه دوست و رفیق صمیمی


تنها صاف باشد و صادق


پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن...


هیچ نگوید...


فقط همان باشد که سایه اش میگوید


صاف و یکرنگ...


.