یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

مات شدم

مات شُدم

هیچ میزِ شَطرَنجی هَم در میان نَبود!

این وَسَط فَقط یک دِل بود

نظرات 7 + ارسال نظر
زهرا برنا(دختر پاییزی) یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 09:42

ببخشیدها ولی منظورت از آی پید رو نگرفتم... ساده بگم یعنی چی...من که تو خماریش موندم....البته بگم من تو خوافم...ششصد کیلومتری مشهد...ولی عاشقی کنار دریا بد دردیه...لحظه ی غروب....

ولش کن مهم نیست...عاشقی همه جورش درده ...زهرا جان ازین به بعد من دیگه نیستم وبلاگمو سپردم به دوستم ینی دیگه هیچ وقت نمییام نت دیر با هم اشنا شدیم حیف شد

زهرا برنا(دختر پاییزی) شنبه 14 دی 1392 ساعت 18:23

ممنون بهم زنگ زد...شش بهمن تولدمه...خیلی سخته روز تولدتو همه تبریک بگن جز اونی که واسش زنده ای...بزرگترین هدیه ی تولد اینه که اون باشه گرچه راه دوره...شتر در خواب بیند پنبه دانه....باید برم...درس بخونم...اوه اوه امتحان اقتصاد...راستی منو خواهرم دو قلو ایم...اون تجربی است و من انسانی تو مدرسه ی همدیگه هم نیستیم...من عاشق رشتمم...چون با احساساتم جوره..بای..

خواهش وظیفه بود پس پیشاپیش تولدت مبارک راستی آی پید مال ایران نیست کجا ساکنی ....هرجا هستی درپناه خدا شادو سرحال باشی عزیزم
سلام منم به خواهرت برسون قدر همو بدونید

ایشااله امتحاناتم خوب میدی

مهدیس شنبه 14 دی 1392 ساعت 18:09 http://mahdiszd.blogfa.com

غم انگیز است….
شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی
ببینی تاریکی
از جای خود تکان نخورده است!


ممنون خبردادی بهم بهش زنگیدم.

خوشحالم یه کار مفیدی ازم بر اومده

زهرا برنا(دختر پاییزی) شنبه 14 دی 1392 ساعت 13:55

قربونت...رسم بی کسی...رسم بی وفایی .........رسم دنیا همینه...من به دنیا اومدم ولی دنیا به من نیومد...فعلا باید برم... هر وقت اومدم میام تو وبت..راستی وبت منو یاد حالو هوای همون پاییز میندازه...از همین جا به مهدیس میگم که نمیدونم چرا نمیشه واست نظر بذارم......گوشیو ور دار ...دلم تنگه...دوست داشتی زنگ بزن...ببخشید رها جون احساساتی شدم ...اشکام با بغضم دست به دست هم دادن که من کلید های صفحه کلید رو نبینم.....بای...

چقدر پر احساسی واقعا بازم از شعرات بزار توی وبلاگ مهدیس

زهرا برنا(دختر پاییزی) شنبه 14 دی 1392 ساعت 13:48

عزیزم اراده میخواد ...من اولین شعرم رو تو نه سالگی یا بیشتر گفتم...در مورد بلبل بود...ولی وقتی بزرگ شدم و درد های زیادی رو تجربه کردمٰ وقتی که عزیز ترینام رو از دست دادم فقط از درد نوشتم...واسه همون شدم دختر پاییزی آخه پاییز فصل عاشقاست...فصل از دست دادن...فصل غم و اندوه...فصل ماتم ....

درک میکنم

زهرا برنا(دختر پاییزی) شنبه 14 دی 1392 ساعت 10:26

بنویسم شاعر خوبه؟؟؟

آهان زهرا برنا دوست مهدیس

سلام عزیزم خوشحال شدم به وبم سر زدی شعراتم خیلی قشنگن خوش به حالت کاش منم طبع شعر داشتم

زهرا برنا(دختر پاییزی) جمعه 13 دی 1392 ساعت 17:28

سلام رها جون منو به جا آوردی؟؟؟

سلام راستشو بخوای نه این روزا هم که هیچ تمرکز ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد