یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

عناوین یادداشت‌ها

  • دلم پرواز میخواهد چهارشنبه 29 آبان 1392 22:26
    ازین تکرار ساعتها... ازین بیهوده بودنها... ازین بی تاب ماندنها... ازین تردیدها،نیرنگها... پریشانم !!! دلم پرواز می خواهد!!!
  • نفسهای تو چهارشنبه 29 آبان 1392 22:15
    نویسنده ها “سیگار” می کشند شاعرها “هجران” نقاش ها “تابلو” زندانی ها “تنهایی” دزدها “سرک” مریضها “درد” بچه ها “قد” و من برای کشیدن ، “ نفسهای تو ” را انتخاب می کنم …
  • اونی که چهارشنبه 29 آبان 1392 19:09
    اونی که واقعا دوستت داشته باشه شاید اذیتت هم بکنه ولی هیچ وقت عذابت نمیده . شاید چند وقتی هم حالتو نپرسه ولی حواسش پیش توست شاید باهات قهر هم بکنه ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمی کنه
  • عشـــــــــــق چهارشنبه 29 آبان 1392 19:01
    آنقدر در تـــــــــــو غــرق شـــده ام.. که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!! عشـــــــــــق یعنى همین...
  • یادم بخیر چهارشنبه 29 آبان 1392 18:54
    باورم نمیشود . . . انقدر سرگرم زندگیست که به یاد نمی آورد روزی دیوانه ام بود ترنم
  • یک عالمه تو چهارشنبه 29 آبان 1392 18:37
    و هـَمین روزمــرگــے هاسـت .. حاشیــه ســازِ لبخنـــدهــامان تـو امـــــا ٬ از آنِ هر لــحظـه مـی شوی قــلم میـــزنــے .. تــراژِدی هایِ تَــمـــام روزگــارم را ! ترنم
  • گاهی اوقات خستگی گاهی اوقات دلتنگی یکشنبه 26 آبان 1392 18:50
    نمی دانم، از این "گاهی اوقات"ها خسته نمی شوم..؟!! گاهی اوقات خستگی گاهی اوقات دلتنگی گاهی اوقات بازبینیِ خاطره ها گاهی اوقات گریستن از ته دل گاهی اوقات خندیدن از اعماق وجود ... عجیب است!! ... شاید چون به "اکثر اوقات" بیشتر بها می دهم،این "گاهی اوقات"ها خسته کننده نمی شوند.؟ منم و...
  • وقتش گذشت ..مال خودت جمعه 24 آبان 1392 13:38
    بعضى اتفاق هاى خوب اونقدر دیر مى افتن که باید رو به آسمون کرد و گفت : وقتش گذشت مال خودت...!
  • آدمهای شکسته جمعه 24 آبان 1392 13:34
    آدمهای شکسته دو دسته اند : آنهایی که یهویی از دست یه نفر افتاده اند ... آنهایی که یواش یواش از دست همه ترک برداشته اند ... !
  • من...! جمعه 24 آبان 1392 13:31
    من…! مرا که میشنـاسی؟! خودمم کسی شبیه هیچکس! کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!! دری هستم که می‌توانست به آسمان باز شود اگر لولایش به زمین چفت نبود...
  • ماهی پنج‌شنبه 23 آبان 1392 20:52
    ماهیگیر دلش سوخت این بار ماهی بود که از تنهایی قلاب را رها نمی کرد ...
  • پاییز طولانی پنج‌شنبه 23 آبان 1392 20:41
    وجودم پاره ای از شب .... دلم تنهاترین پاییز... بساطم بقچه ای اندوه و کوچه مثل من خالی دلم تنگ است. دلم اندازه ی صحن قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
  • به همین سادگی پنج‌شنبه 23 آبان 1392 20:35
    مراقب باش؛ دست روزگار هلت میده ... ولی قرار نیست تو بیفتی ... اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی اوج میگیری ... به همین سادگی
  • من خسته است پنج‌شنبه 23 آبان 1392 20:25
    باید خودم را ببرم خانه ! باید ببرم صورتش را بشویم… ببرم دراز بکشد… دلداریش بدهم ، که فکر نکند… بگویم نگران نباش ، میگذرد… باید خودم را ببرم بخوابد… “من” خسته است …!
  • چه رنجییست... پنج‌شنبه 23 آبان 1392 20:20
    چه رنجی می بری وقتی حرف داری و کلمه نداری حتی حالت در واژه ها هم نگنجد
  • فریاد درون... پنج‌شنبه 23 آبان 1392 20:13
    انسانها هرچه بیرونشان ساکت تر باشد فریاد درونشان بیشتر است
  • دلتنگ پنج‌شنبه 23 آبان 1392 19:56
    کفش هم اگر تنگ باشد ، زخمی می کند وای به روزی که دل ، تـنگ بـاشد . . .
  • موضوع انشای کلیشه ای پنج‌شنبه 23 آبان 1392 19:53
    معلم پسرک را صدا زد تا انشایش را با موضوع علم بهتر است یاثروت را بخواند, پسرک با صدای لرزان گفت ننوشته ام معلم با خط کش چوبی پسرک را تنبیه کرد و او را پایین کلاس پا در هوا نگه داشت پسرک در حالیکه دستهای قرمزو باد کرده اش را به هم می مالید زیر لب گفت: آری ثروت بهتر است چون اگر داشتم دفتری میخریدم و انشایم را می نوشتم…
  • واقعیت تلخ روزگار ما پنج‌شنبه 23 آبان 1392 19:47
    ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﻲ ﺳﺮﺩ ﻛﻼﻍ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺳﻴﺮ ﻛﻨﻪ؛ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﺵ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ. ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻭ ﻛﻼﻍ ﻣﺮﺩ! ﺍﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺵ ﻛﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺧﻰ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ،ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻳﻢ ﺍﺯﺍﻳﻦ ﻏﺬﺍﻯ ﺗﻜﺮﺍﺭﻯ! ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﺗﻠﺦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﺎ…
  • همه گرگند پنج‌شنبه 23 آبان 1392 19:39
    توصیف یه چوپان از زندگی : وقتی پشم گوسفندانم را چیدم دیدم همه گرگند….
  • لحظات سکوتم چهارشنبه 22 آبان 1392 20:51
    لحظه های سکوتـم ؛ پرهیاهو ترین دقـایـق زندگیـم هستند ... مـملو از آنـچه میخواهم بگویـم و نمـیگویـم ... !!!
  • میگذرد چهارشنبه 22 آبان 1392 20:24
    هــــــــــــــــــــــــــــــرچه آید به سرم... بـــــــــــــــــــــــــــــــــــاز گویم گذرد... وااااااااااااااااااااای از این عــــــــــــــــــــمر... که با میِــــــــــــــــــــــــــــــگذرد...میگذرد...
  • اتوبان یکشنبه 19 آبان 1392 22:48
    ... کوچـــه های قــــدیمی راباریــــک میساختند ... ... تا آدمــــها به هم نزدیــــــــک شوند ... ... حتی در یک گـــــــذر ... ... اما اکــــنون ... ... چقدر آواره ایم دراین اتوبـــــان ســرد!!!
  • دنیای رنگارنگ یکشنبه 19 آبان 1392 22:42
    آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند چه رسد به دقیقه ها!!!! از آدم های یک ساعت دیگر میترسم! چون درگیر هزاران ثانیه اند.... ثانیه هایی که در هرکدام رنگی دگر به خود میگیرند آدم ها یکرنگ نیستند.....
  • خداوندا یکشنبه 19 آبان 1392 22:40
    خداوندا تمام روزگارم چون پیچک پیچان به هم پیچیدست.... چـــــــــه میکنی با من...
  • سکوت تلخ یکشنبه 19 آبان 1392 22:36
  • نبار باران یکشنبه 19 آبان 1392 22:32
    نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از جنس زمینم خوب می دانم که اینجا جای ماندن نیست
  • زندگی میگذرد یکشنبه 19 آبان 1392 22:23
    زنـבگـے چـه بـا خـلاف چـه بـی خـلاف چـه بــر خـلاف مـے گذرב ...!!
  • گریم خنده یکشنبه 19 آبان 1392 22:19
    عمق فاجعه را دلقکـــی فهمید که به زور جلوی گــریه اش را گرفت تا گـریم خــنده اش پاک نشود...
  • چند لحظه صبر کنید یکشنبه 19 آبان 1392 22:17
    زندگے در حال بارگیرے است، لطفا صَبر کنیــد... . . . . . . اینجا سرعـــــت خوشبختے بسیار کم استـــــ...!!! تا زندگے ات لــود شّـود ... عُمرت تمام شــده...!!!.