یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

به من مربوط نیست اما ...

به من مربوط نیست
اما
دارد سرد می شود هوا

سر قرار که می روی
لباس گرم بپوش

به من ربطی ندارد
اما  وقتی سردش شد
ژاکتت را روی دوشش بنداز ،

برایم مهم نیست
اما
توی چشمانش زل بزن
تادلش برایت ضعف برود ،

به من ارتباطی ندارد
که عاشق باشی یا نه
اما با او این گـونه بی رحمانه تانکن . . .

المیرا دهنوی

زن است دیگر...

زن است دیگر...
احساساتش در موهایش خلاصه میشود...
شاد باشد موهایش را رها میکنه...
ناراحت که باشد با کش دارش میزند...
حوصله داشته باشد میبافدش...
دلش شکسته باشد اولین چیزی که اضافی است
موهایش است...

دنیای دل شکسته

چه دنیای ساکتی...

دیگر صدای تپش قلبها

غوغا نمیکند...

بی گمان همه شکسته اند!





مرا دیــــــوانه نامیدند...

مرا دیــــــوانه نامیدند...


به جرم دلدادگی هایم،


به حکم سادگی هایم،


مرا نشان یکدیگر دادند و خندیدند!!!


مرا بیمار دانستند...


برای صداقت در حمایت هایم،


نجابت در رفاقت هایم،


نسخه تزویر را برایم تجویز کردن





دل رفــتــه


پــــــــــــای رفــتــه را مــیـتــــوان بــرگــردانــد

امـــا

دل رفــتــه را هــرگــز !



عجب کاری به دستم داد دل

من که گفتم این بهار افسردنی است


من که گفتم این پرستو مردنی است


من که گفتم ای دل بی بند و بار

 

عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار


آه عجب کاری به دستم داد دل

 

هم شکست و هم شکستم داد دل . . .



پیامی از سوی خدا به بنده های دل شکسته....



 

 می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، 


آن قدر تنگ می شود که حتی یادتمی رود من آنجایم.


دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!


هنوز من هستم.هنوز خدایت همان خداست!


هنوز روحت از جنس من است!


اما من نمی خواهم تو همان باشی!


تو باید در هر زمان بهترین باشی.


نگران شکستن دلت نباش!


می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.


و جنسش عوض نمی شود ...


و می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...


و تو مرا داری ...برای همیشه!


چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...


چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...


چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،


صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!


درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!


دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...


می خواهم شاد باشی ...


این را من می خواهم ...


تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.


من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)


و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...


نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.


شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟


اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!


فقط کافیست خوب گوش بسپاری!


و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!


پروردگارت ...


با عشق !

دلشکسته

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است


مواظب باشین


ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ،


راحت باشید . . . !.



قانون ها


لعنت به همه قانون های دنیا که


در آن شکستنِ دل پیگرد قانونی ندارد !