از تو ک پنهان نیست ،
سرزمین خیالم دوباره یخ بسته است . . . !
یا رب توعلاج درد مایی بر درد درون ما شفایی
ما خسته دل و فسرده حالیم از بار گنه شکسته بالیم
غرقیم همه به بحر عصیان هستیم گدای لطف و احسان
با اینکه ز کبر خود نمائیم در اصل فنای در فنائیم
هستی و خودیتی نداریم از خویش منیتی نداریم
بر درگه تو ذلیل و خواریم سرمایه بجز گنه نداریم
ای غوث و غیاث بی پناهان بخشنده جمله گناهان
یا رب تو ببین اسیر نفسیم عمریست همه هوا پرستیم
از باده کبر جمله مستیم آلوده هر گناه و پستیم
بگشای دری زتوبه ای یار مارا تو زمعصیت نگهدار
ما گر چه به عهد بی وفائیم لکن به در تو ما گدائیم
بر سائل خود عنایتی کن از غم زدگان حمایتی کن
ای مایه آبروی مسکین ثابت قدمم نمای در دین
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را
شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ،
نداده هایت حکمت
و گرفته هایت امتحان است
بعضی وقت ها دوست دارم
وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پائین
اشکامو پاک کنه دستمو بگیره وبگه:
ادم ها اذیتت میکنن؟؟
بیابریم پیش خودم.....
نمیدونم
شاید کفره ولی
خدایا بچه تر که بودم
تو رو یه موجود مقتدر و عادل میدونستم
که رو یه صندلی نشستی
و به اون صندلی میگن جای حق...
اما حالا فکر میکنم فقط اونجا نشستی!!!